مشتق

/moStaqq/

    derived
    derivative
    differential
    differential coefficient

فارسی به انگلیسی

مشتق از نام اجداد مذکر
patronymic

مشتق از نام پدر
patronymic

مشتق شدن
derive

مشتق شده
derivative

مشتق گیری
differentiation

مترادف ها

derivative (اسم)
مشتق

formative (اسم)
مشتق

derivative (صفت)
فرعی، مشتق، اشتقاقی، گرفته شده

paronymous (صفت)
هم ریشه، مشتق، دارای وجه اشتقاق مشترک

insulate (صفت)
مشتق

derived (صفت)
مشتق، ماخوذ

isolated (صفت)
مجرد، مشتق

پیشنهاد کاربران

مشتق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
لگراو legrāv ( کردی: لیگیراو ligiraw )
منتزع
برآیِش
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_derive
یا #to_derivate به معنای مشتق شدن از؛ ریشه گرفتن از؛ از منبعی ویژه ( مادری یا نیاکانی ) ریشه گرفتن و جدا گشتن؛ و جزین
ا↙️
#واریستن ( vāristan )
...
[مشاهده متن کامل]

یا:
#وارینیدن ( vārinidan ) 👈 وا ( پیشوندِ فعل به معنای برعکس، مخالف ) رین ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - ray به معنای روان کردن، جاری کردن ) - - ادن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
۱ - ستاکِ حالِ واریستن می شود: وارین . ( بسنجید با: نشستن —� نشین . )
۲ - برای فهمِ بهترِ معنایِ این فعل آن را با این عبارت بسنجید: برعکسِ جریانِ آب رفتن و از سرچشمه ی رود آب برداشتن ( یا از سرچشمه ی رودخانه جوی کِشی کردن )
▪️مثال:
۱ - برخی از واژه های او از ریشه شناسیِ نادرستِ کتابِ آن پژوهشگر واریسته بودند ( مشتق شده بودند. )
۲ - او گفت که واژه ی "راه" در فارسی نیز از واژه ی raiθya اوستایی می وارینَد ( مشتق می شود. )
🔺 توجه:
🔸 #derivate ( اسم ) مشتق
or: #derivative
🔸 #وارینه ( وارینِه )
یا: #وارین ( وارین )
▪️مثال:
۱ - روشِ دیگر آن بود که از وارینه های ( مشتق های ) بوتیریک اسید، همچون ۴ - فینیل بوتیرات استفاده کنند.
۲ - واژه ی "کالسکه"ی فارسی وارینه ای ( مشتقی ) است از واژه ی روسیِ koly�ska .
🔹 #derivate اقتباسی ( صفت )
or: #derivative
🔹 #وارینه ای ( وارینِه ای )
یا: #وارینا
▪️مثال:
۱ - سرشتِ وارینایِ ( اقتباسیِ ) فیلم آن را در نگاهِ منتقدان کم ارزش کرد.
۲ - اینطور نیست که یک فلسفه ی وارینه ای ( اقتباسی ) از خود هیچگونه اصالتی نداشته باشد.
🔸 #derivation اشتقاق
🔸 #واریستار ( واریستار )
یا: #وارینش ( وارینِش )
▪️مثال:
استاد از دانشجویان خواست که درباره ی وارینِش ( اشتقاقِ ) واژه ی "پلندیس" در فارسی تحقیق کنند.
🔹 #derivational اشتقاقی ( زبان شناسی )
🔹 #وارینشی ( وارینشی )
▪️مثال:
برخی از تکواژهایِ وارینِشی ( اشتقاقی ) در انگلیسی، مانندِ ity - ، می توانند بر تلفظِ ستاکِ پیش از خود اثری چشمگیر بگذارند.
🔸 #derivationally
🔸 #از_دید_وارینشی
یا: #از_نظر_وارینشی
🔹 #derivativeness
🔹 #وارینگی ( وارینِگی )
یا: #وارینایی ( وارینایی )
🔸 #derivatively ازنظرِ اقتباسی یا اشتقاقی
🔸 #وارینانه
یا: #از_نظر_وارینایی
یا: #از_دید_وارینایی
▪️مثال:
واژه ی آسمان که امروزه به معنای سپهرِ پیرامونِ زمین به کار می رود وارینانه ( از نظرِ وارینایی، از نظرِ ریشه ای یا اشتقاقی ) به معنای "چیزِ سخت و تیز" است.
🔹 #deriver
🔹 #وارین گر
🔸 #derivable قابلِ اشتقاق، قابلِ نتیجه گیری
🔸 #واریستنی ( واریستَنی )
یا: #وارین شو ( va. rin. šow )
▪️مثال:
این آمارِ تکان دهنده از همان گزارش های اولیه نیز وارین شو ( قابلِ نتیجه گیری ) بودند
🔹 #nonderivative غیرِاشتقاقی غیرِاقتباسی، اصیل
or: #underived
🔹 #ناوارین ( ناوارین )
▪️مثال:
یک فرضیه ی ناوارین ( غیرِاقتباسی ) آغازی خواهد بود بر جهشی علمی در آینده.
🔸 #to_derivatize به مشتق تبدیل کردن ( شیمی، زیست شناسی )
🔸 #وارینا_کردن
یا: #وارینا_ساختن
▪️مثال:
ماده های ترکیبیِ بسیاری هستند که با آن ها می توان این پروتئین ها را وارینا کرد ( به مشتق هایشان تبدیل کرد. )
🔹 #derivatization به مشتق تبدیل سازی
🔹 #وارینا_سازی
▪️مثال:
در واریناسازی ( به مشتق تبدیل سازی ) بر پایه ی گزانتین می توان به تنوعِ بیشتری از ساختِ موادِ شیمیایی دست یافت.
🔸 هم ریشه های دیگرِ #واریستن ، #وارینش و #وارین گر در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی 👈 ریدن ➖ - ray
فارسی میانه 👈 ریدن ➖ rīdan
خوارزمی 👈 چرک، ریم ➖ rymk
فارسی 👈 رسیدن، ریگ، ریدن، ریم ( چرکِ روان ) ، ریمه، ریمَن ( چرکین )
کردی 👈 ریدن ➖ rīān
آسی 👈 ریدن ➖ lyjyn
بلوچی 👈 ریدن ➖ riyaγ
پشتو 👈 اسهال، خلط ➖ rəma
سانسکریت 👈 جاری کردن، رها کردن ➖ - ri
آلبانیایی 👈 تر، نمدار ➖ r�tē
لاتینی 👈 جویبار، آب گذر ➖ rivus
ایرلندی کهن 👈 دریا ➖ r�an
نروژی کهن 👈 دویدن، حرکت کردن ➖ rinna
آلمانی 👈 جویبار ➖ ride
لاتینی 👈 جویبار کشیدن از سرچشمه ی آن ➖ derivare
انگلیسی 👈 مشتق شدن ➖ to derive
پ. ه. ا 👈 جاری کردن، روان کردن ➖ - rei
🔺 نکته:
برای دیدنِ فعلی دیگر، مرتبط با همین ریشه بروید به: to_graduate# .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

تمرین
فرامد یا فرامده به جای مشتق.
فرایش یا فرامدگی به جای اشتقاق.
کلمه ای که از دو جز تشکیل شده
مثل گلاب - - > گل آب
برآمد
برگرفته .
پیوستِ دیدگاهِ پیشین:
در راستایِ سره سازی به جایِ واژه یِ " مشتق " و کارواژه یِ " مشتق گرفتن" در صورتِ پیشنهادِ واژه ای بهتر است که از پیشوندِ " وا " بهره گرفته شود؛ چراکه در زبانِ آلمانی نیز به " مشتق گرفتن"، "ableiten" و به "مشتق"، " ableitung" می گویند که دارای تکواژِ پیشوندیِ "ab" می باشند. تکواژِ پیشوندیِ "ab" همان نقشِ کارکردیِ " وا " در زبانِ پارسی را دارد ( برای توضیح بیشتربه زیرواژه یِ " وا" در همین تارنما مراجعه کنید. )
...
[مشاهده متن کامل]

ما همواره چیزی را " از " چیزِ دیگر مشتق می گیریم و از همین رو واژگانِ ( مشتق، مشتق گرفتن ) دارایِ نقشِ ( عملگرِ پیشوندیِ "از" ) هستند؛بنابراین از پیشوندِ " وا " بهره می گیریم.

مشتق چیزی عوارض و عواقب و نتایج آن است که از آن حاصل و مشتق می شود.
جدا شده
مشتق به کلماتی گفته میشه ک از یک جزء معنی دار و یک و یا چند جزء بی معنی ساخته شده
مثل دانشگاه
افزون بر واژگان یاد شده، برابرنهاد واژه<<مشتق>>، واژه<< واخنه>> می باشد که از کارواژه<< واخنیدن>> به چم مشتق گرفتن می باشد.
عصاره
فرامده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)