مشتری. [ م ُ ت َ ] برجیس، بزرگترین سیاره منظومه شمسی که با چشم غیر مسلح بعد از سیاره زهره درخشان تر است، ستاره ای که سعد اکبر است و در نجوم قدیم جزء ستارگان فرخنده، مبارک و میمون به شمار می آمد. در ضمن، ... [مشاهده متن کامل]
زحل ( زُ حَ ) کیوان ، . سیاره ای از منظومه شمسی ، دارای حلقه ای نورانی و زیبا. ستاره ای که نحس اکبر است و در نجوم قدیم جزء ستارگان نَحس به شمار می آمد. نحس همی بارد بر تو زحل نام چه سود است تو را مشتری؟ ناصر خسرو
مَش تری ( مش تریه ) = به معنی بزرگ تری در پهلوی است
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ واژه ی مشتری از ریشه ی دو واژه ی مشت و ری فارسی هست زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
خریدمند:مشتری.
همیشه حق با مشتری است، عبارت معروفی است که هر کسب وکاری سعی می کند از آن استفاده کند. منظور از حق همیشه با مشتری است، این نیست که هرچه مشتری درخواست می کند را انجام دهید؛ منظور این است که به حرف های مشتری گوش کنید و هر کاری از دستتان برمی آید را برای درک و برطرف کردن نیازهای مشتریان انجام دهید.
بزرگترین سیاره، سیاره ایست که نور بیشتری از خورشید می گیرد یا به عبارتی مشتری خاص نور خورشید است. نتیجه: بزرگترین سیاره منظومه شمسی، مشتری است. با بستن تنگه هرمز ، بزرگترین مشتری های نفت دچار مشکل می شوند تصور کنید که کشتی های زیادی پشت تنگه منتظر ورود به خلیج فارس هستند که تنگه توسط ایران قوی بسته شده است. نتیجه: نام دیگر مشتری، هرمز است. ... [مشاهده متن کامل]
برای یادسپاری آسانتر برجیس نام دیگر مشتری، در نظر گرفتن این جمله شاید موثر باشد:مشتری برای خرید و ساخت برج، زیاد است یا برای برجیس/berjis/ می توان تصور کرد که برجیس در اصل بُرجیست/borjist/ بوده و این داستان سیاره مشتری است که بزرگترین سیاره منظومه شمسی است چراکه اگر به عکس سیارات منظومه شمسی نگاه کنیم می بینیم عطارد، زهره، زمین و مریخ این چهار سیاره در حد و اندازه های یکدیگرند تا این که به مشتری می رسیم یک دفعه متوجه می شویم که با یک سیاره خیلی بزرگ روبرو هستیم که مانند برج بسیار بزرگی در بین سیارات می درخشد. نتیجه: نام دیگر مشتری برجیس است.
واژه مشتری معادل ابجد 950 تعداد حروف 5 تلفظ moštari نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [عربی] مختصات ( ~. ) [ ع . ] ( اِ. ) آواشناسی moStari الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ واژه های سره فرهنگ فارسی هوشیار
سفارش دهنده، سفارشگر، سپارنده، در بانک: سپرده گزار
قدر زر زرگر شناسد / قدر زرگر مشتری / بسیار زیباست
🌏 🪐 نام سیارات منظومه شمسی به همراه تصویر. . .
تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی: astronomy = علم نجوم The solar system = منظومه شمسی The sun = خورشید 🌞 Mercury = عطارد، تیر Venus = زهره، ناهید Earth = زمین 🌎 ... [مشاهده متن کامل]
Mars = مریخ، بهرام Jupiter = مشتری، هرمز Saturn = زحل، کیوان Uranus = اورانوس Neptune = نپتون space = فضا galaxy = کهکشان orbit = مدار meteorite = شهاب سنگ comet = ستاره دنباله دار asteroid = سیارک asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری ) meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود black hole = سیاه چاله dark matter = ماده تاریک gravity = جاذبه axis = محور star = ستاره eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی solar eclipse = خورشید گرفتگی lunar eclipse = ماه گرفتگی supernova = سوپرنوا، ابرنواختر the Big Bang = بیگ بنگ constellation = صورت فلکی cosmology = کیهان شناسی dwarf planet = سیاره کوتوله light year = سال نوری terrestrial = زمینی، خاکی celestial = آسمانی extraterrestrial = فرازمینی
مُشتری = خریدار پولدار - سکّه دار در بازار دنبال بضائع جنبوجوش هست. سیّاره مُشتری دارای چهار قمر بزرگ مانند سکّه های طلا ونقره ( قرمز طلائی وزرد درخشنده ) ودرحال جنب وجوش حرکت وجابجائی دائم هست. ... [مشاهده متن کامل]
مانند خریدار ( مشتری ) ؛ چون دارای سکّهای طلائی نارنجی رنگ ودر حالت حرکت وجنبش از مغازه به مغازه دیگری. جالبه بدانید قدیمیها ( اعم از عرب ها ویونانیها ومایاها وافریقیها وهندوها ومصریهاو. . . ) حلقه سیّاره زُحل و قمرهای مُشتری را خوب میدیدند، بدون تلسکوپ! واین در نمادها ونقاشیها مشخّص بود! چشم راست با دقّت بیشتر میبینه وچپ با نور بیشتر، وخانمها تقریباً چهار برابر با کیفیت بیشتر از مردها حس میکنند ومیبینند ( خصلت لازم مادرها برای حفاظت ونگهداری از نوزادشان هست ) لذا با جزئیّات بیشتر اهمیّت میدن امّا مردها توجّه کافی به جزئیات ندارد وصوره کُلّی میبینند ( لازم ندارند ) , ومانند خانمها نمیتوانند تمایز رنگها وسایه ها به خوبی تشخیص بدهند چون چشم هاشان این توانائ ندارند! ( نیاز دارند به ابزارهای کمکی ) . وبه اینخاطر توافق وتفاهم صددرصدی میان دو جنس متفاوت امکان پذیر نیست! ( مگه خیلی دانشمند ونابغه باشند ) حتماً تلسکوپ را بخرید واز دیدن زحل ومشتری وماه وآسمان را. . . هرروز، لذّت ببرید وزیبائی حقیقی وواقعی درک ولمس کنید.
خواجه ٔ اختران . [ خوا/ خا ج َ / ج ِ ی ِ اَ ت َ ] ( اِخ ) کنایه از ستاره ٔ مشتری است . ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) : خواجه ٔ اختران غلام تو شد. ( از آنندراج ) .
Customer میشه خریدار یا مشتری ولی سیاره مشتری که در منظومه شمسی است میشه Jupiter
مشتری
مشتری = الشاری :از فعل شراه: سیاره مشتری:ظرف حاوی لکه های قرمز طلائی درخشنده ودرحال جنبش وجوش. وبه خریدار میگن مشتری؛ چون دارای سکهای طلائی قرمزرنگ ودر حالت حرکت وجنبش از مغازه به مغازه دیگری. شریان خون:ظرف حاوی سکه های قرمز خونی ( گلبول های قرمز خون ) در حال حرکت وجنبش ( متحرک ) .
مشتری:[اصطلاح حقوق] کسی که در عقد بیع قبول عقد می کند و عوض می دهد.