مشایعت

/moSAye~at/

    convoy
    escorting
    send-off
    seeing a person home

فارسی به انگلیسی

مشایعت کردن
accompany, conduct, convoy, escort, see, guard

مشایعت کردن کسی
tail

مشایعت کنندگان در تشییع جنازه
cortege, cortge

مترادف ها

accompaniment (اسم)
همراهی، ضمیمه، مشایعت

escort (اسم)
مشایعت، همراه، ملتزمین، اسکورت، بدرقه، پاس

seeing off (اسم)
مشایعت

accompanying (اسم)
مشایعت

پیشنهاد کاربران

بدرقه، همراهی
حمید رضا مشایخی - اصفهان
پَسوارایی
🇮🇷 همتای پارسی: پَسوارایی 🇮🇷
همانندی
مشایعت به بیرون یعنی استقبال به بیرون