( تماشا:مشاهده ) ( . تماشا ها ی ما :مشاهدات ما، مشاهده های ما ) . ( تماشای ما:مشاهدهء ما ) .
نگریستن:مشاهده.
سلیم مشاهده: بیننده
هی کمال بیچاره بدوی بیابان نشین، تو اگر مادرت تازی هست دیگران اینگونه نیستند، اینجا ضجه نزن و به بیابانت برگرد و ببین در همان زبان تازی چه اندازه واژه پارسی هست
دیدمان به معنای مشاهده و مشاهدات دیدمان هاست
نگاه کردن
فهمیدن و متوجه شدن
تازی ن عربی هست درستش هر چند شما خودتون تقریبا عرب زبان هستین. مشاهده از شهد هستش معنیشو که میفهمید مشاهده شهود شهادت مشهود . . .
آگاهی پیدا کردن
شاهد شهوده
مشاهده کردن ، نظارت کردن تازی است و پارسی آن ها پایش ، پاییدن ، دیدن ، تماشا کردن
رای العین
دیدپایش
پایش
این واژه تازى ( اربى ) است و نیکوست که بجاى آن از واژه ى آزیتون Azitun ( پهلوى: مشاهده ، تماشا ) و واژه ى استونAstun ( پهلوى: مشاهده - تماشا - ملاحظه ) و واژه وینیشنVinishn ( پهلوى: مشاهده ، نظاره - نظارت ) بهره جست. در پهلوى آزیتونتن Azituntan: مشاهده - تماشا کردن آزیتونتار ... [مشاهده متن کامل]