مشاع

/moSA~/

    held in undivided shares
    held in common
    joint
    mutual

مترادف ها

joint (صفت)
مشاع، مشترک، متصل، شرکتی، توام

common (صفت)
معمولی، پیش پا افتاده، روستایی، متعارفی، عرفی، اشتراکی، مشاع، مشترک، متداول، عام، عمومی، عادی، مرسوم، عوام، عوامانه

collective (صفت)
انبوه، بهم پیوسته، اجتماعی، جمعی، اشتراکی، مشاع

پیشنهاد کاربران

مشاع در برابر مغرور مثل اینکه احمد در زمینی شریک است اما حدود آن مشخص نیست مثلاً یک دوم از یک پنجم از یک دهم .
انبازگاه
انباز به چم مشترک و گاه پسوند جا
Communal parts
Common Portions
همگانی
Condominium
اشاعه در مقابل افراز ( قابل تقسیم به کار میرود . و مشاع در مقابل مفروز .
لازم بذکر است مال مورداشاعه را مشاع میگویند
هر مالی که بین دو یا چند نفر مشترک باشد - قسمت نشده
محیطی که به دو الی ده نفر تعلق دارد و همزمان از ان محیط استفاده میشود، محیط مشترک
محیط مشترک