مشارکت

/moSArekat/

    association
    consortium
    contribution
    participation
    partnership

فارسی به انگلیسی

مشارکت در کار بد
complicity

مترادف ها

partnership (اسم)
شرکت در مالکیت، مشارکت، شرکاء، انبازی

association (اسم)
اتحاد، پیوستگی، وابستگی، تجمع، امیزش، انجمن، مشارکت، شرکت، تداعی معانی، ائتلاف

collectivity (اسم)
جمع، مشارکت، جامعیت، مالکیت اشتراکی

intercommunity (اسم)
مشارکت

entirety (اسم)
مشارکت، تمامیت، جمع کل، چیز درست و دست نخورده

co-ownership (اسم)
مشارکت

پیشنهاد کاربران

حضور
همکاری. . .
مشارکت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پَتیجَم patijam ( اوستایی: پَئیتی جَم )
🇮🇷 واژه ی برنهاده: همپایی 🇮🇷
همافرین
شرکت کردن
( در کاری ) دست داشتن / ( در کاری ) همپایی داشتن
نمونه:
تاغ ( سقف ) های بهای پیشنهادی �ایالات متحد� ( آمریکا ) برای خرید [نفت روسیه] تنها هنگامی ( در صورتی ) پیشنهاد ( ایده ) خوبی است که کشورهای کاپی در آن دست داشته باشند ( مشارکت کنند ) .
...
[مشاهده متن کامل]

. . . . کشورهای کاپی در آن همپایی داشته باشند ( مشارکت کنند ) .

مشارکت ( در حالت مصدر )
حصه گرفتن، سهم گرفتن، مشارکت نمودن؛ اشتراک ورزیدن ( آگاهی: این واژه به معنای اشتراک کردن English: subscribe نیست )
انگلیسی: participate
مثال: سارا در جلسه اشتراک نورزید. Sara did not participate in the meeting.
سوئدی ( سویدی ) : delta, deltaga
《 پارسی را پاس بِداریم》
مُشارِکَت
دَر زَبانِ اَرَبی مُشارِکَه واگویی می شَوَد اَز ریشه یِ سه تاییِ شَرَکَ وَ دَر ریختارِ مُفاعِلَه بَرساخته شُده وَ نِشان دَهَنده یِ کاری دو سویه یا دو نِپَرده ( نَفَره ) اَست .
...
[مشاهده متن کامل]

بَرابَرنَهاد ها دَر پارسی با کاربُردهایِ ناهَم سان:
هَم داری ، هَم رِسی ، هَم آیی ، هَم بیزی ( هَم بازی ) ، هَم بَخشی ( بَخش= قِسمَت ) ، هَم بَرخی
☆ اَنبازی : اَن - باز - ای < اَن = هَم
� سِتاکِ بیز اَز کارپایه یِ بیختَن یا بیزیدَن بوده وَ مینه یِ بُنیادین آن پایه وَ ریشه اَست وَ کارواژه یِ بیختَن یا بیزیدَن : بَخشی اَز چیزی را اَز بیخِ چیزی جُدا کُنَد.

involvement
مشارکت، همدستی
A peace campaigner had set herself on fire in protest at the government's involvement in the war
همدستی، همکاری، تعاون
مشارکت ( Participation ) : [اصطلاح جامعه شناسی] مشارکت کردن به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنا براین یا آن همکاری داشتن است . به معنی شرکت فعالانه انسانها در حیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و به طور کلی تمامی ابعاد حیات .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع https://rasekhoon. net
مد ( Fashion ) : [اصطلاح جامعه شناسی]
1 – دگرگونیهایی که زود رواج می یابند و عمری نسبتا محدود دارند ( در هنر و لباس و. . . . . . ) .
2 – هر چهره ای از فرهنگ که جنبه ای ناپایا دارد و افراد به جهت اعتباری که بدان وابسته است به طور سطحی گرایش به آن نشان می دهند.
منبع https://rasekhoon. net

بهریستداری
شریک بودن
همکاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)