مشاجره

/moSAjere/

    dispute
    quarrel
    altercation
    argument
    squabble
    brannigan
    difference
    disagreement
    falling-out
    fuss
    jangle
    skirmish
    words
    wrangle

فارسی به انگلیسی

مشاجره انگیز
controversial

مشاجره سر چیز جزئی
spat

مشاجره کردن
expostulate, argue, dispute, skirmish, spat, wrangle

مشاجره کردن سر چیزهای کوچک
squabble

مترادف ها

dispute (اسم)
نزاع، ستیزه، مشاجره، مناظره، چون و چرا

contention (اسم)
نزاع، ستیز، مجادله، ستیزه، مباحثه، مشاجره، مغایرت، درگیری

contest (اسم)
ستیز، مشاجره، دعوا، رقابت، مسابقه

argument (اسم)
اثبات، بهی، استدلال، برهان، مباحثه، مشاجره، نشانوند، مناظره، یک سلسله دلایل قابل قبول

controversy (اسم)
ستیزه، بهی، مباحثه، مشاجره، جدال، هم ستیزی

scuffle (اسم)
غوغا، نزاع، ستیز، مشاجره، جنجال، کشمکش

broil (اسم)
مشاجره، داد و بیداد

wrangle (اسم)
نزاع، مشاجره، داد و بیداد، بحث

falling-out (اسم)
نزاع، مشاجره

garboil (اسم)
اشفتگی، اغتشاش، مشاجره، جنجال

پیشنهاد کاربران

بحث کردن. دعوا کردن
پیکار
ستیزه. . . .
مشاجره: گفتگوهای تند، با صدای بلند، متناقض، دشمنانه و گاهی خشونت آمیز در باره ی یک موضوع برای به دست آوردن چیزی یا نگهداری آن میان دو یا چند تن که دارای فهم مشترک از یک چیز نیستند و هر کس بینش خود را حق می داند و هیچ بخشی از سخنان دیگری را نمی پذیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

( https://www. cnrtl. fr/definition/dispute )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
بگومگو، کشمکش، ستیز ( دری )
آژیکوژ āžikuž ( بلوچی: āžikuži )

ستیزگویی ، کشمکش گویی
مشاجره از کلمه ( شجر ) فعل ماضی از ماده ( شجر ) به سکون جیم ، و نیز از شجور است و شجر و شجور به معنای اختلاط است ، وقتی گفته می شود: ( شجر شجرا و شجورا ) معنایش این است که فلان چیز مخلوط شد، و تشاجر و
...
[مشاهده متن کامل]
مشاجره نیز از این باب است گویا وقتی دو نفر با هم نزاع می کنند گفته هایشان درهم و برهم می شود، ( و شنونده نمی فهمد این چه می گوید و آن دیگری چه می گوید ) ، درخت را هم که شجر نامیده اند به این مناسبت بوده که شاخه های آن در یکدیگر فرو می روند.

یعنی صحبت کردن در مورد یک موضوع
بگو مگو
ستیزیگفتگو ( زیر "س" ، پیش نخستین "گ" ، زیر "ت" دوم )
کل کل کردن
اختلاف عقیده سر یک موضوع
دعوا کردن