مشابه

/moSAbeh/

    similar
    analogous
    resembling
    like
    parallel
    correspondent
    akin
    alike
    analogue
    iso-
    kindred
    uniform

فارسی به انگلیسی

مشابه بودن
match

مشابه بودن با
answer, correspond

مترادف ها

similar (صفت)
مطابق، یکسان، مشابه، شبیه، همانند، مانند، متشابه، قرین، یک دست، همسان

alike (صفت)
مطابق، مساوی، یکسان، مشابه، شبیه، همانند، مانند، یک جور، مانند هم، متشابه، عینا مساوی و مرتبط با یکدیگر

analogous (صفت)
مشابه، شبیه، مانند، متشابه، قابل قیاس، قابل مقایسه، نظیر

equivalent (صفت)
مشابه، متعادل، مقابل، برابر، هم معنی، معادل، هم ارز، همچند، قابل تعویض

resembling (صفت)
مشابه، مانند، متشابه

homogeneous (صفت)
مشابه، یک جور، هم جنس

semblable (صفت)
مشابه، شبیه، اشکار

پیشنهاد کاربران

همسان، یکسان
این چنینی
( مهانو ماهان ) ( هانا حنا ) ( هانیه عطیه )
یکسان
هم چهر. [ هََ چ ِ ] ( ص مرکب ) مشابه. همانند. هم شکل :
چو میرد بتی پس به هم چهر اوی
پرستش کنند از پی مهر اوی.
اسدی.
دارای ویژگی های مشترک
متجانس