مسکنت

/maskanat/

    indigence
    poverty
    penury

پیشنهاد کاربران

بیچارگی ( که آمیخته با ضعف و ناتوانی است )
مسکنت به معنی بیچارگی است ، مخصوصا بیچارگی شدید که راه نجات از آن مشکل باشد ، و در اصل از ماده سکونت گرفته شده زیرا افراد مسکین کسانی هستند که بر اثر ضعف و نیاز قادر بر حرکت و جنبشی از خود نمی باشند .
...
[مشاهده متن کامل]

ضمنا باید توجه داشت که مسکین تنها به معنی نیازمند از نظر مال و ثروت نیست ، بلکه هر نوع بیچارگی آمیخته با ضعف و ناتوانی در مفهوم آن داخل است .
بعضی معتقدند که تفاوت مسکنت با ذلت این است که ذلت جنبه تحمیلی از طرف دیگران دارد در حالی که مسکنت حالت خود کم بینی درونی خود شخص را می رساند . ( تفسیر نمونه ج : 3 ص : 53 )

بی برگی. [ بی ب َ ] ( حامص مرکب ) فقر. احتیاج. مسکنت. بی نوایی. فقیری. درماندگی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) :
رهی خواهی شدن کآن ره دراز است
به بی برگی مشو بی برگ و ساز است.
نظامی.
...
[مشاهده متن کامل]

به بی برگی سخن را راست کردم
نه او داد و نه من درخواست کردم.
نظامی.
بسی دلتنگی و زاری نمودیم
بسی خواری و بی برگی بدیدیم.
عطار.
چونکه با بی برگی غربت بساخت
برگ بی برگی بسوی او بتاخت.
مولوی.
زمستانست و بی برگی بیا ای باد نوروزی
بیابانست و تاریکی بیا ای قرص مهتابم.
سعدی.
اگر عنقا ز بی برگی بمیرد
شکار از چنگ گنجشکان نگیرد.
سعدی.
گر بی برگی بمرگ مالد گوشم
آزادی را به بندگی نفروشم.
دهخدا.

نیاز
بی چیزی