مسک


    masque
    restraining

پیشنهاد کاربران

مِسَک = شاش
واژه مسک
معادل ابجد 120
تعداد حروف 3
تلفظ mesk
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از سنسکریت] [قدیمی]
مختصات ( مِ ) [ معر. ] ( اِ. )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
یمسک به معنی میلغزد، دچار انحراف میشود.
معنی در تاج العروس
در گویش بهبهانی به معنای ادرار میباشد.
نام گیاهی به گویش مازندرانی که محیط میوه آن شبیه جوجه تیغی بوده و به لباس می چسبد.
مسک با فتحه «م» و کسره «س» یا با تشدید و کسره «س» در زبان مازنی ( تبری ) به معنای چسبنده و ماسیدنی است. به صورت مسِّکا و مسِّکی نیز می آید.