بی چون و چرا، مسلما، بطور مسلم، بی گفتگو، بطور غیر قابل بهی
undoubtedly(قید)
مسلما
surely(قید)
یقینا، محققا، مسلما، بطور حتم، لاریب
پیشنهاد کاربران
علی الیقین ؛ به طور یقین. یقیناً و حتماً : یقین اهل جهان است گر به مجلس شاه قبول دولت عالی علی الیقین دارد. امیرمعزی.
بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین : نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین. امیرمعزی. و رجوع به ترکیب به یقین شود.
بی هیچ تردیدی
محققا
بالقطع
هر آیینه
قطعا_صد در صد
معنی مُسْلِماً: تسلیم کننده ( مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده ( کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست )
در پارسی " تاشتکی " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
بی گمان
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: یَواکِم، بوئیت، یوزیم ( اوستایی ) ژوئیت ( اوستایی: چوئیت ) اَپیگومان، ایوَر ( پهلوی ) یَستیام ( سنسکریت: یَتسَتیَم ) اَوَسیَم ( سنسکریت ) نیژیت ( سنسکریت: نیسچیتَ )