مسلسل

/mosalsal/

    machine gun
    concatenate
    continual
    serial
    consecutive
    [adj.] chained or linked together
    fluent
    flowing
    [n.] machine - gun

فارسی به انگلیسی

مسلسل دستی
submachine gun, tommy gun

مسلسل کردن
concatenate

مترادف ها

machine gun (اسم)
مسلسل

consecutive (صفت)
متوالی، پشت سرهم، مسلسل، پی در پی، پیاپی، نتیجهای

successive (صفت)
متوالی، مسلسل، ارثی، پی در پی، پیاپی، متواتر، توارثی

connected (صفت)
پیوسته، مربوط، بسته، منتسب، مسلسل، متصل، مرتبط

linked (صفت)
مربوط، مسلسل، مرتبط، پیوندی، پیوند یافته

catenary (صفت)
مسلسل

continued (صفت)
مسلسل، لاینقطع

uninterrupted (صفت)
متوالی، پیوسته، مسلسل، مداوم، مستمر، قطع نشده، بی وقفه، غیر منقلع

concatenated (صفت)
مسلسل

continuing (صفت)
مسلسل، مداوم

continuos (صفت)
مسلسل، مستمر

unceasing (صفت)
مسلسل، پایان نا پذیر، بلا انقطاع، بدون وقفه، ایست ناپذیر

پیشنهاد کاربران

اسلحه گرم تمام خودکار
تیربار، رگبار
سلاحی برای نبرد هزازان هزار مسلسل در سرار دنیا ساخته شده است
یوزی