مسخ

/masx/

    metamorphosis

فارسی به انگلیسی

مسخ شدنی
mutability

پیشنهاد کاربران

دگرانه. دگرانگی. دگورزند. دگورزنده . دگرورزندگی. دگورزندگیان. دگرورزندگیانگی ها. ان:مسخ.
دگرمند. دگرمنده. دگرمندگی. دگرا. دگرور. دگرورز. دگرش. وگرند. دگرنده. دگرامد. دگرامَدِگی.
[در زبان شیرین فارسی پیشوندها و پسوند ها جایگاه پایه ای را در دست دارند و زبان فارسی را ساختار نهایی می دهند. ]
دِگَرِه. دِگَرِشِه. دِگَرِگِی. دیگریده. ناخُود. دِیگرِش. دگرش. دگرش یافت. دگرش یافته. دگرش یاب. دگرش یابی. دگرش یابیده:مسخ.
مسخ یعنی تغییر صورت به دلیل تسلیم دربرابر یک روح دیگر
بر اساس قانون کارما ( karman ) ( آیین تناسخیان هندوستان ) که می گوید : آدمی نتیجۀ اعمال خود را در دوره های بازگشت مجدد خود در این جهان می بیند . کسانی که کار نیک انجام داده اند ، در مرحله ی بعد زندگی مرفه و خوشی دارند و آنان که کاربد می کنند ، در بازگشت با بینوایی و بدبختی دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شکل حیوان بازگشت کنند .
...
[مشاهده متن کامل]

بازگشت انسان ها ممکن است به یکی از چهار صورت زیر باشد
1 - رسخ ، یعنی حلول روح شخص متوفی در جمادات
2 - فسخ، یعنی حلول روح شخص متوفی در نباتات؛
3 - مسخ ، یعنی حلول روح شخص متوفی در حیوانات
4 - نسخ؛ یعنی حلول روح شخص متوفی در انسان ها ( تناسخ )
رجوع شود به ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398: 37 )

مَسخیدن.
مسخاندن کسی.
دِگَردیسیدن.
دگردیساندن کسی.
مسخ : بیخود ، بیهوده ، عاطل و باطل
باژگون، واژگون
مرسی از این مطلب عالی. یه مطلب جالب هم دربارۀ این کتاب خوندم که دقیقا عنوانش این بود. لینکش اینجاست: https://hafco. ir/مسخ - چیست؟/
افول شده
جادوشده. تصغیر شده . دگرگون شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)