مسح

/mash/

    anointing
    wiping
    rubbing

فارسی به انگلیسی

مسح کردن
anoint

مترادف ها

inunction (اسم)
روغن مالی، تدهین، مرهم، مسح، مرهم گذاری

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
مسحمسحمسحمسح
مسح ( به انگلیسی: Touch ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۷ به کارگردانی پل شریدر و بر اساس رمانی به همین نام و نوشته شده در سال ۱۹۸۷ است. در این فیلم بازیگرانی همچون بریجیت فوندا، کریستوفر واکن، اسکیت اولریچ، تام آرنولد، جینا گرشان، لولیتا داویدوویچ، پل مازورسکی، کونچتا فرل و ویلیام نیومن ایفای نقش کرده اند و موسیقی متن آن اثر دیو گرول است.
...
[مشاهده متن کامل]

جوانی با نام جوونال قادر است با مسح بیماران آنها را از بیماریشان شفا دهد و این عمل هر بار آثار زخمی همانند جراحات مسیح بعد از مصلوب شدن را موقتاً روی بدنش ایجاد می کند.
مبلغی به نام بیل هیل، خسته از فروش کاراوان و پول درآوردن از این راه، تصمیم می گیرد از طریق این جوان کسب درآمد کند، پس خانمی از دوستانش را سراغ او می فرستد تا از در دوستی با او در بیاید. اما عشق از راه می رسد و نقشه های بیل را با مشکل مواجه می کند.
اسکیت اولریچ در نقش جوونال
بریجیت فوندا در نقش لین
کریستوفر واکن در نقش بیل هیل
جینا گرشان در نقش دبرا
تام آرنولد ر نقش آگست موری
کونچیتا فرلی در نقش ویرجینیا وارل
ویلیام نیومن در نقش کورت کلی
جولی کوندرا در نقش شلی
برنت هینکلی در نقش آرنولد
فیلم در راتن تومیتو از ۱۸ نقد امتیاز ۳۳ درصد و در متاکرتیک از چهارده نقد امتیاز ۵۶ از ۱۰۰ را دارا است و فیلم متوسط تا خوب توصیف شده است.

مسح
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مسح
مسح: دست سودن؛ دست سود
مَسَح:
به معنای مالیدن با دست و برطرف کردن اثر چیزی از چیز دیگر را گویند. فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ " درباب وضو و تیمم به مسح اشاره شده؛ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ" مسیح از مَسح است، چون عیسی مسیح با دست کشیدن بر بیماران آن ها را باذن اللّه شفاء می داد.
...
[مشاهده متن کامل]

پلاس
مسح یمسح امساح
لمس کردن و مالیدن روی سطحی از سطوح ناهماهنگ و برامده و فرو رفته
کلمه ( مسح ) به معنای کشیدن دست و یا هر عضو دیگر از لامس است بر شی ء ملموس ، بدون اینکه حائلی بین لامس و ملموس ‍ باشد، و نیز خود لامس دست و یا عضو دیگر خود را به آن شی ء بکشد، وقتی گفته می شود: ( مسحت الشی ء ) و یا گفته شود ( مسحت بالشی ء ) هر دو به یک معنا است .
در پارسی " پرواسیدن ، پرماسیدن " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.