مستوفی

/mostowfi/

    state accountant
    vindicator

پیشنهاد کاربران

کسیکه حسابگر فواید که فایده شامل تمام شغل ها از تولید و صنعت و کشاورزی و دامداری و ترابری و سوداگری گ رفته و همه و همه در این واژه مشمول همانمالیات برددآمدمیشوند وشخص احصاکننده حسابگر و ممیز مالیاتی را
...
[مشاهده متن کامل]
در خزانه محل که امروزه دارایی نام دارد مستوفی می نامند علامه دهخدا هرچه غلط غلووط بوده توشه و سرمایه فرهنگستان خودکرده و هیچ تقصیری ندارد ما ملت ایران به استبداد و بت سازی و بت پرستی مجرب و تبحر خاصی داریم دهخدا خداوند ادبیات است استاد ابوالحسن صبا چون در فرنگ فقدپنج خط حامل موسقی و هفت نت آن را خوانده بود خداوند موسیقی و هرکه عضو حزب توده بود مثل شاملو هم به فردوسی و هم به موسیقی اصیل ناسزاپرانی کرد و پدر سعر سپید وهایکوی ژاپنی که با سه گانی ماهم سازگارنیست چون کلا سه مصراع آن بیست و هفت مورا که باز از واکه های کوچک ما کوچکتر است الحق هرکه سرنا را از سر گشادش باد کند در این مملکت خداوندگار یک چیزی هست

overarching
مستوفی در معنای دیگر آن به معنای تمام و کمال است.
مثلاً �یونانیان، در زمینۀ حقوق فطری، مباحثی مستوفی عنوان کرده، . . . �/حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، دکتر قاضی
مستوفی کسی بوده است که در گذشته مسئولیّت سرپرستی امور دولتی حسابداری کشورهای اسلامی را به عهده داشته است. به عبارت دیگر مستوفی نقش حسابدار کل را ایفا می کرده است. خود واژهٔ مستوفی کلمه ای است از ریشه استیفاء. و به معنی کسی که �حق خود را بطور وافی و کافی بگیرد.