مستور داشتنconceal, to hide, to cover or veilمستور شدنcoverمستور کردنclothe, cover, curtain, hide, veilمستور کردن در ابرenvelop
hidden (صفت)غایب، پنهان، مخفی، پنهانی، مستور، مکنونprivate (صفت)محرمانه، اختصاصی، خودمانی، خاص، مستور، پوشیده، مخصوص، خصوصی، خلوت، شخصیcovered (صفت)سرپوشیده، مستور
من مستم ژ جام خاصه مستورانمستوری مستان من مستم ژه جام باده الستاندر حقوق مدنی به معنی مخفی بوده معنی شده یعنی از چشم متعاملین مخفی بوده در حین عقدپوشیدهمحجوبپرهیزکارمستور و مست، هر دو چو از یک قبیله اندما دل به عشوهٔ که دهیم، اختیار چیست؟افراد غریببه مستوران مگو اسرار مستیکسی که مست نیستمنتضاد مستپچ پچ کردنمستور : پنهان _ پوشیدهتن زجان و جان ز تن مستور نیستمستور: ( اسم مفعول ) پنهان شده، پنهان. مسطور: ( اسم مفعول ) نوشته شده، نوشته. این دو آرایه ی جناس دارند.پنهان ، مخفیکاربرد در جمله :تن ز جان و جان ز تن مستور نیست 🌮🌮+ عکس و لینک