مستند

/mostanad/

    documentary
    solemn
    well-founded
    supported
    based

فارسی به انگلیسی

مستند بر
based on, supported by

مستند کردن
document

مترادف ها

documentary (صفت)
مستند، سندی، مدرکی، مبنی بر مدرک یا سند

پیشنهاد کاربران

مستند: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
بلگمند balgamand ( کردی )
برپایهء. با پشتوانهء؛پایه ای، پشتوانه ای:مستند.
🇮🇷 واژه ی برنهاده: سندخواسته 🇮🇷
واژه مستند کاملا پارسی است. چون در عربی می شود وثائقی این واژه یعنی مستند صد درصد پارسی است.
پنجک : سند
پنجک گین ( پسوند
پنجکگین
مُستَنَد
مُستَنَد بَر وَزن مُفتَعَل اَز ریشه یِ سَنَد که خود اَرَبیده یِ چَنَد پارسی ست بَرساخته شُده ، بَر پایه دَستورِ واژه سازیِ پارسی بَرابَرنَهادِ آن :
سَنَدمَند ، سَنَددار ، سَنَدوَند یا :
چَنَدمَند ، چَنَددار ، چَنَدوَند می شَوَد.
اَز " دَبیزه " هَم می تَوان بَهره بُرد.
مسجل
عینی
گواهمند
�چندسالی پیش، فیلم گواهمند ( مستند ) ی از زندگی و هماوندی های اجتماعی مردم عربستان در یکی از رسانه های اروپای باختری دیدم که بسیار آموزنده بود . . . � ب. الف. بزرگمهر ۱۹ خرداد ماه ۱۳۹۳ برگرفته از پیوند زیر:
http://www. behzadbozorgmehr. com/2014/06/blog - post_7802. html

در فرهنگ آریانپور � فرنودین � را معادل مستند و documentary آورده اند.
evidence based
گواه مند
کلیه وقایع، اتفاقات، گفتگوهایی که به واقعیت و درستی و وجود داشتن ختم شود
آشکارین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)