مستمند

/mostamand/

    afflicted
    needy
    beggar
    indigent
    poor

فارسی به انگلیسی

مستمند کردن
impoverish

مترادف ها

poor (صفت)
ناسازگار، فرومایه، پست، غریب، بی پول، محتاج، فقیر، بی چاره، فرومانده، نا مرغوب، بی نوا، معدود، ناچیز، دون، لات، مستمند، ضعیف الحال

needy (صفت)
محتاج، فقیر، نیازمند، مستمند

unhappy (صفت)
ناکام، بد بخت، مستمند، نامراد، شوربخت، بداقبال

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مستمندمستمندمستمندمستمند
غمگین و اندوهگین
تهی دست
فقیر، بد بخت، نگون بخت
فقیر، بدبخت، بیچاره
مستمند:بینوا ، تیره روز و نالان
دکتر کزازی در مورد واژه ی " مستمند" می نویسد : ( ( مستمند در پهلوی در ریخت مستومند mustōmand بکار می رفته است. از دو پاره مُست /مند ( = پساوند ) ساخته شده است . مُست در این آمیغ ، اسم است که با پساوند"مند " از آن صفت ساخته شده است، اما " مُست "در پارسی چونان صفت نیز به کار می تواند رفت، نمونه را مُستی اسمی است که با پساوند " ی " ساخته شده است . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( دلت گر نخواهی که باشد نِژند،
همان تا نگردی تن ِ مستمند، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 206 )