مستلزم

/mostalzem/

    necessitating
    requiring

فارسی به انگلیسی

مستلزم انتظار
waiting

مستلزم بودن
entail, exact, involve, necessitate, take, to necessitate or require

مستلزم تلاش و جان کنی
toilsome

مستلزم توجه بسیار
persnickety

مستلزم چیزی بودن
imply

مستلزم دقت و احتیاط
ticklish

مستلزم رکاب
follower

مستلزم لباس رسمی
full-dress

مستلزم مهارت
skilled

مستلزم نشستن زیاد
sedentary

مستلزم کوشش و مهارت بسیار
ambitious

پیشنهاد کاربران

باعث، موجب
لازم داشتن
در گروِ
موجب_سبب
نیازمند به
لازمه ی
مستوجب

نیاز
احتیاج
لازم
لازمه - بایسته - نیازمند
شایسته همراهی
همراه ، لازمه چیز دیگر