مستقیما

/mostaqiman/

    direct
    directly
    immediately
    right
    straight

مترادف ها

nearly (قید)
تقریبا، تاحدی، مستقیما

straight (قید)
راست، مستقیما، یک راست

square (قید)
مستقیما

instantly (قید)
فورا، مستقیما

directly (قید)
راست، بی درنگ، مستقیما، سر راست، یک راست

immediately (قید)
مستقیما، بلافاصله

straightly (قید)
مستقیما

per se (قید)
مستقیما، فی نفسه، بخودی خود

first-hand (قید)
مستقیما، دست اول

point-blankly (قید)
مستقیما

پیشنهاد کاربران

سلیم
مستقیمن: که معمولن مستقیماً می نویسند یعنی بدون میانجی، بدون نیاز نه بی نیاز، بدون نیاز از کسی.
یک راست
بی میانجی، بی میانجی گری، بدون وابستگی، بی هماوند
مستقیم