nearly (قید)تقریبا، تاحدی، مستقیماstraight (قید)راست، مستقیما، یک راستsquare (قید)مستقیماinstantly (قید)فورا، مستقیماdirectly (قید)راست، بی درنگ، مستقیما، سر راست، یک راستimmediately (قید)مستقیما، بلافاصلهstraightly (قید)مستقیماper se (قید)مستقیما، فی نفسه، بخودی خودfirst-hand (قید)مستقیما، دست اولpoint-blankly (قید)مستقیما
سلیممستقیمن: که معمولن مستقیماً می نویسند یعنی بدون میانجی، بدون نیاز نه بی نیاز، بدون نیاز از کسی.یک راستبی میانجی، بی میانجی گری، بدون وابستگی، بی هماوندمستقیم+ عکس و لینک