station (فعل)مستقر کردن، در پست معینی گذاردنplant (فعل)کاشتن، مستقر کردن، منصوب نمودن، غرس کردن، کشت و زرع کردن، نهال زدن، در زمین قرار دادنgarrison (فعل)مقیم کردن، مستقر کردن