مُستَقَر: جایگیر، سرِ خدمت، در خدمتگاه
جاگیر شدن، نشستن، نشیمن کردن= مستقر شدن، استقرار یافتن
مُسْتَقَرّ: به معنای قرار گرفتن از بُعد زمان و قرار گرفتن از بُعد مکان است. ( لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ - إِلى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ) استقرار به معنی قرار و آرام گرفتن یک شئ در زمان یا مکان
... [مشاهده متن کامل] خاص دارد. وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ: "فَمُسْتَقَرٌّ" یعنی زمان استقرارتان در دنیا، تولدتان و مکان استقرارتان را می داند.
وَ الشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ38
مستقر لها: وقت وتاریخ معیّن ومحدد انقضاء
= به اتمام خواهد رسید
قبل از این آیه؛ همه فکر میکردند:
خورشید همیشه هست وابدی هست.
... [مشاهده متن کامل]
وبرای این خورشید وستاره ها را می پرستیدند.
بعداز از 1460 سال دانشمندان ( نه مدّعیان دانش ودرس خواندن وچندصفحه را از کتاب ها دیدند ونفهمیدند. . . ! )
به بیان "قرآن عربی مبین" پی بردند!
. . .
بازهم؛ یکی دیگر از معجزات قرآن عربی مبین هست.
جایگاه
استقرار یافته ، جانمایی شده ، گذارده شده ، جای گرفته ، بر پاشده ، پای بند
واقع در . . .
مستقر در اصل از ماده قر ( بر وزن حر ) به معنی سرما است و از آنجا که سرمای شدید هوا انسان و موجودات دیگر را خانه نشین می کند ، این کلمه به معنی سکون و توقف و قرار گرفتن آمده است ، و مستقر به معنی ثابت و پایدار می آید .
قرارگاه
جای گرفته
Stationed
در پهلوی " مانیستن " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
در یکجا ماندن
این واژه تازى ( اربى ) ست و سپارش مى کنیم بجاى آن از واژه هاى شابکُیونته Shabkoyuntan ( پهلوى: مستقر ، مقرّر ) ، شابکُیونیک Shabkoyunik ( پهلوى: استقراریافته ، مستقر ) ، پارستان Parestan ( پهلوى: مستحکم ، مستقر ، ثابت ) ، مانیشتگ Manishtag ( پهلوى: مقیم ، مستقر
... [مشاهده متن کامل]
، ساکن ) ، مانشاکManeshak ( پهلوى : مقیم ، مستقر ) مانیک Manik ( پهلوى: ساکن ، باقى ، مستقر ) بهره بجویید. در پهلوى شابکُیونتن Shabkoyuntan : قرار - استقرار دادن ، وضع - مستقر کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)