یه اصطلاح خیلی عامیانه که میگن ، سرسری گرفتن
یا همون یه کاری رو به جدیت نگرفتن
یا بی تفاوت دونستن
کوتاهی کردن/قصور
ولنگاری، آسانگیری
سستی کردن به سادگی گذشتن از ، متضاد جدیت بخرج دادن در اینگلیسی neglect. , Delinquency در فرانسه n�gligence در یونانی παραμέληση
با او مسامحه کن ، از کارش چشم پوشی کن، با او نرم برخورد کن، کوتاه بیا
تلفظ: ( مُ مَ حَ یا حِ )
[ عربی مسامحه ]
( مصدر لازم )
آسان گرفتن
به نرمی رفتار کردن.
◀️ علی مسامحه عثمان در خصوص اجرای حد شرعی بر خویشانش، توزیع فیء میان امویان و بدعت در عبادات را برنمی تابید ( تاب نمی آورد )
... [مشاهده متن کامل]
Ali did not tolerate Uthman's ease with regard to the implementation of the Islamic law on his relatives, the distribution of fie among the Umayyads, and innovation in worship.
عقود مسامحه ایی مثل'' ضمان ''علم اجمالی ( مختصر ) داشتن کفایت میکنه
مسامحه یعنی ساده گرفتن و متضاد آن جِدّیت
عقود مغابنه ایی مثل '' بیع . اجاره '' در استیلا مالکیت عین و منافع هیچکس بدنبال ضرر نیست و بدنبال سود
چشم پوشی، کوتاهی
مسامحه : آسان گرفتن / ساده انگاری
مسامحه:ساده انگاری - آسان گرفتن - اهمال کردن - به نرمی رفتار کردن
عقود مسامحه ای عقودیست که در آن قصد طرفین عقد، گذشت و احسان میباشد که در این عقود علم اجمالی طرفین به مورد معامله کافیست.
مسامحه : ساده انگاری
آسان گرفتن
بوتزت
مسامحه درماده 145 قانون مجازات اسلامی به معنی سهل انگاری، غفلت
مسامحه , در "اصطلاح حقوقی" به معنای عقدی که طرفین هدفشان ارفاق, گذشت یا احسان به طرف دیگریست,
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)