لری بختیاری
ژوربیشی: مسابقه
ژوربیشیَل: مسابقات
مسابقه : ناورد
مسابقات: ناوردگان
ناورد ریخت کهن نبرد که رفته رفته از ناورد به نَوَرد و به نَبَرد واگشته است. ریخت دیگری از آن هم آورد هست که کوتاه شده همین ناوَرد هست. مانند شهرآورد: نبردشهرد، دربی یا در واژه همآورد که معنی رقیب و همزور میدهد.
پیش برد. پیش بردی .
هر کس پیشی بگیرد می برد. ان که سرانجام پیش افتاد برنده است. به. .
مسابقه : کورس
در لری و لکی ( ملکه ملکی ) یعنی مسابقه یا رقابت.
"ناوَرد"
واژه ی ناورد به جای مسابقه و رقابت.
به گرز و سنان اسب تازی گرفت/ به ناورد صد گونه بازی گرفت.
اسدی توسی.
سخن در صلاح است و تدبیر و خوی/نه در اسب و ناورد و چوگان و گوی.
سعدی.
هماوری
مسابقه برابر بازی و همتازی است.
مُسابِقه: چالش، بازی، همتازی، همآورد، آورد، زورآزمایی، پیکار، پیشی، پیشجویی؛ آزمون، آزمایش
این همه واژه برای مسابقه داریم تو پارسی چرا الکی میگین نداریم پس رو در رو_ همتازی_ هم آزمایی_هم سنجی پیکار چیه؟تازه چندتا دیگه اش هم نگفتم
پِیشَکانی: مسابقه.
این در افغانستان رواج دارد.
در اصل ( پیشگانی است. مانند دوستگانی )
[ پیش گان ی = هم پیش ی. ]
پِیشگانی: همپیشی.
پیشگان: همپیش.
جمله:
بیا که پِیشَکانی کنیم: بیا که مسابقه بدهیم.
... [مشاهده متن کامل]
بیا که پیشکانی کنیم که کی پیش می شود: بیا که مسابقه بدهیم که کی پیش می شود.
ر ودر و شدن، جنگیدن
مسابقه: بازی
مسابقه دادن: بازی کردن
پیشی جویی= مسابقه
کورس. . . . .
Match
آورد، پیکار
مسابقه ( Match ) : [اصطلاح بدمینتون]رویاروی بین دو طرف که هر یک شامل یک یا دو بازیکن باشد.
تاخت آزمایی
Competition
race
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)