مزیت

/maziyyat/

    preference
    excellence
    merit
    virtue
    advantage
    benefit
    privilege or gain
    beauty
    credit side
    dividend
    odds
    plus
    privilege
    prerogative

فارسی به انگلیسی

مزیت دادن
advantage

مترادف ها

benefit (اسم)
استفاده، مزیت، سود، منفعت، مصلحت، خیر، احسان، مزایا، اعانه، نمایش برای جمعاوری اعانه، افاضه

advantage (اسم)
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری

privilege (اسم)
مزیت، امتیاز، رجحان، حق ویژه

boon (اسم)
مزیت، خیر، بخشش، خوبی، احسان، لطف، استدعاء، فرمان یادستوری بصورت استدعا

preponderance (اسم)
مزیت، برتری

excellence (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، خوبی، رجحان، شگرفی، ممتازی، علو مقام

superiority (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، رفعت، ارشدیت، بزرگتری

preference (اسم)
ترفیع، مزیت، برتری، تقدم، رجحان، ترجیح، اولویت، صلیقه

profit (اسم)
مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، نفع

behoof (اسم)
مزیت، سود، صرفه

vantage (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، بهتری

پیشنهاد کاربران

فزود، برته، بهین، فزون
برتری، امتیاز
حمید رضا مشایخی - اصفهان
زیادت در هر چیز که موجب برتری و تمایز آن می شود
مزیّت :زیادت در چیز که موجب برتری آن شود ، فضلیت
مَزیَّت:
١. برتری، خوبی، سود
٢. پاداش، اضافەپرداخت، مژدگانی، بخشش، دهش، پیشکش، دستخوشانه، شاگردانه
virtue
واژه مزیت همریشه با مز و مزدا است به معنای دانستن و از پارسی گرفته شده
مزیت : اولویت ، فضیلت، برتری ، اعتبار ، امتیاز ، منفعت .
امتیاز، اولویت، برتری، ترجیح، تفضل، تقدم، رجحان، فزونی، فضیلت، منفعت
رجحان