مزدک

/mazdak/

    mazdak or mozdak

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مزدکمزدکمزدکمزدکمزدک
مزدک : بنیان گذار آئینی که مبنی بر اصل اشتراک در اموال و زنان بود . او در عهد قباد ساسانی ظهور کرد و پیروانی یافت . اما انوشیروان پس از رسیدن به سلطنت آنها را قلع و قمع کرد . فردوسی در شاهنامه به انتقاد از مزدکیان پرداخته است .
یکی از پدیده های مهم این دوران بسط شهرها و رشد جمعیت آنهاست . شهرهای بسیاری بنیاد می شد و جمعیت شهرها به حساب دهقانانی که از رژیم موحش و ظلمانی ده می گریختند و بدان شهرها پناه می آوردند بسط سریع شهرها مسئله ی خوار بار را حاد ساخته و زندگی در شهر را نیز مانند زندگی در ده صعب و مشقت بار کرده بود .
...
[مشاهده متن کامل]

در دوران سلطنت پیروز قحطی بزرگی در گرفت که هفت سال به طول انجامید . واقعه نگار سور یایی یشوعاستلیت مناظر موحش آن را در آن نواحی مرزی که دیده است وصف می کند . قحطی همراه با خراجهای سنگینی که پیروز برای جبران وضع بد مالی دولت بسته بود مردمی را که بی پا شده بودند به ستوه آورد .
علت خالی شدن خزانه علاوه بر غارتگری دربار و اشراف جنگهای متعدد باهیاطله و بیزانس بود . در 484 ایران در جنگ با هیاطله دچار شکستگی فاحش شد و به پرداخت غرامات کمرشکنی مجبور گردید . بلاش می خواست با گرفتن خراجهای سنگین تری از زمین داران بزرگ به خزینه ی تهی مدد رساند ولی این اقدامات منجر بدان شد که اشراف به سرکردگی سوخرا از دودمان اشرافی کارن او را ازتخت بزیر آورد ه کور ساختند. خاقانهای هیاطله با حملات متعدد خود بخشی از ایران شرقی را ویران و غارت کرده بودند . در اثر همه ی این عوامل استیصال مردم به حدی رسیده بود که تحمل ناپذیر بود . بدینسان در آستانه ی جنبش مزدکی در ایران شرایط عینی برای انفجار از هر جهت فراهم بود .
جریان جنبش مزدک
مزدک پور بامداد که به قولی زادگاهش نشابور و به قول طبری از مدریه شهری بر ساحل دجله و شاید کوت العماره ی کنونی بوده خود نخستین مؤسس و بانی آئین مزدکی نیست و این آئین پیش از او شارعین و واضعینی داشته است . تا آنجا که از مطابقه ی اقوال و روایات مختلف ایرانی و غیر ایرانی می توان استنباط کرد نخستین کسی که آغاز بحث نوینی در عقاید مانی گذاشت و در نقش نور و ظلمت بدان نحو که مانی گفته و نور را ناتوان و مقهور ظلمت شمرده است تردید کرد شخصی بود به نام بوندس که در قرن سوم میلادی و در زمان دیوکلیسین می زیسته و حدس می زنند که نام وی صورت یونانی و یا رومی نام فارسی بوندک باشد . بوندک یا بوندس ( که می توان آن را با عنوان روحانی خاصی از دین مانی نیز دانست ) در بیزانس نظریات خود را پخش می کرد . ظاهراً شخصی دیگر به نام زرتشت خرک ( گویا از مردم فسا ) دنباله ی کار پوندک را گرفت و آئین وی را تکمیل نمود و زمینه ی کیش الحاد آمیز " زرتشتکان " یا درست دینی را گذاشت . مزدک که مردی روحانی اندرزگر یا واعظی از پیروان کیش زرتشتکان بود موفق شد در دوران مصائب عظیم اجتماعی و ناخرسندی عمیق مردم با تکاء صفات عالی انقلابی و طلاقت و فصاحت لسان و قدرت فکر و منطق خود تعالیم خویش را در مغزها رسوخ دهد و سر منشأ تکان و جنبشی شگرف شود . جریان دقیق قیام مزدک و چگونگی بسط نهضت وی و علل ارتباطش با قباد و سیر آتی نهضت و جریان محاکمه و امحای مزدکیان همه و همه مبهم و روایات موجوده در اطراف آن متشتت و متناقض است . پژوهندگان معاصر به ویژه کریستنسن و کلیماکوشش قابل توجهی برای مقایسه ی اقوال مختلف و بیان استنباطات مرجع به خرج داده اند ولی چنین فحص ها و اجتهاداتی از وظیفه ی این گفتار بیرون است و آنچه که در این باره کمابیش به نظر نگارنده قابل قبول است آن است که مواعظ و سخنان شورانگیز مزدک درباره ی اصول کیش زرتشتکان مردم مستعد و ناخرسند را به جنبش آورد و گروهی انبوه بوی پیوستند و به قول خواجه نظام الملک مردمان پنهان و آشکار در مذهب مزدک شدند و به قول فردوسی :
همی گشت درویش با او یکی اگر پیر بود و اگر کودکی
قباد که از هر جهت از روحانیون و اشراف دل پری داشت و از مداخلت آنها در تعیین جانشین و حمایت آنها از سوخرا و رفتار قبلی آنها نسبت به پدر و برادرش بلاش که به دست روحانیون و اشراف کور شد دل خون بود و شاید هم ( چنانکه برخی حدس می زنند ) از دوران کودکی گرایشی مانوی در افکارش موجود بوده و نیز از موج عظیم مردم طاغی هراسیده و در صدد بازی با نهضت و تظاهر به سازش و نرمش بود با جنبش کنار آمد و راه رفق و مدارا و حتی حمایت و دستیاری را با مزدکیان در پیش می گیرد و به سخنان مزدک اندرزگو درباره ی لزوم گشودن در انبارهای دولتی غله به روی قحطی زدگان و اجرای عدالت در مورد بی چیزان و شاید هم اصلاحات در مناسبات زناشوئی تن در میدهد . ولی روحانیون و اشراف در مقابل این جریان که به هیچ وجه با مطامع و مقاصد آنان سازگار نبود واکنش شدید می کند و در سال 496 یعنی یک سال پس از آغاز شورش قباد را از سلطنت خلع و برادرش زاماسپ را به جایش می نشانند . قباد از چنگ رقبا و دشمنان خود می گریزد و به نزد خاقان هیاطله خوشنواز ( یا : اخشون وار ) می رود و با وی پیمان می بندد و خوشنواز دخترش را به زنی به او می دهد . قباد با کمک هیاطله زاماسپ را بر می اندازد و دوباره بر اریکه ای شاهی استوار می شود . ولی این بار با مزدکیان راه سردی در پیش می گیرد . با این حال مزدکیان کماکان به مثابه سلک نیرومندی که تکیه گاهشان مستمندان شهروده ( به قول دینکرت : نیوروزدها ) هستند ، نه فقط در جامعه بلکه حتی در دربار صاحب نفوذند . و از آنجا که قباد بر سر جانشینی خسرو کواتان با مزدکیان اختلاف می یابد و با کمک اشراف و با استفاده از تناقضات درونی خود نهضت بهانه ای جسته آنان را به محاکمه می کشد و با حضور روحانیون بزرگ زرتشتی ( داد هرمز ، آذر فروغ بَغ ، آذر مهر ، بُخت آفرید ، آذر بد ) و اساقفه ی مسیحیان ایران ( گلوزانس ، بازانس و غیره ) آنان را به بد دینی محکوم می سازد و خسروکواتان مأمور اجرای حکم جابرانه ی دادگاه می شود و در زمستان سال 524 ( به قولی 25 ژانویه ) مزدک و هزاران تن از پیروانش به فجیع ترین و قساوت کارانه ترین وضع نابود می گردند .
چنین است سیر حوادث . موافق این تشریح جنبش مزدک طی یک سال اول مورد حمایت قباد بود و گسترش عظیم داشت . به قول گیرشمن " ملت جمعا تابع نهضت مزدکی شده بود " ( 1 ) . این نهضت طی سه سال حکو . . .