peruse, review, skim
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
خلاصه، رژه، عقیده، مرور، مجله، بازدید، نشریه، تجدید نظر
الحاد، خطا، زوال، مرور، انقضاء، لغزش، گذشت زمان، استفاده از مرور زمان، انحراف موقت، ترک اولی، خطابه خواندن
نگاه مختصر، مرور، نگاه، برانداز، نظر اجمالی، لمحه، اشاره یا نگاه مختصر، اشاره کردن و رد شدن برق زدن
اصلاح، باز بینی، مرور، بازدید، چاپ تازه، چاپ اصلاح شده، تجدید نظر، رسیدگی ثانوی
عبور، مرگ، مرور، گذرنده
مرور
مرور، نظر اجمالی
مرور، تجدید نظر
پیشنهاد کاربران
و کوه ها را میبینی و آنرا جامده بحساب می آوری حال آنکه آن گذر میکند مانند گذر ابرها ،
و تری الجبال تحسبه جامدة و هی تمّر مرّ السحاب ،
گذر ابرها ، گذر کردن ، اینکه از زبان پارسی به عربی راه یافته باشد ، ؟؟؟؟
و تری الجبال تحسبه جامدة و هی تمّر مرّ السحاب ،
گذر ابرها ، گذر کردن ، اینکه از زبان پارسی به عربی راه یافته باشد ، ؟؟؟؟
سلیم
مرور: گذشت زمان
مرور: گذشت زمان
مُرورزمان:گذر زمان، در گذر زمان
نادرست در بالا:
برانداز. [ ب َ اَ ]فاعلِ براندازنده به معنی نابودکننده . از بین برنده . منهدم کننده . ناچیزکننده
در اینجا �وَر انداز� صحیح است.
برانداز. [ ب َ اَ ]فاعلِ براندازنده به معنی نابودکننده . از بین برنده . منهدم کننده . ناچیزکننده
در اینجا �وَر انداز� صحیح است.
رفت
مرور زمان = رفت زمان یا زمانرفت
مرور زمان = رفت زمان یا زمانرفت
بازخوانی
گذر کردن
واژه *مر mr به معنای رفتن است که در واژه اوستایی مروچ ( مر اوچ ) در سنسکریت म्रुच् mruc به معنای go moveبه کار رفته است. در زبان پارسی از ریشه مر واژگان مرور ( مر اور مانند دستور ) به معنای گذر و مرورگر به معنای browser را ساخته اند. عرب از ریشه فرضی مر ر واژگان جعلی امرار و مستمر و استمرار را ساخته است.
... [مشاهده متن کامل]
*پیرس: Persian - Pahlavi Words in the Holy Quran by Prof. M. S. Tajar
گذر/ گذری