مرمت کردن


    mend
    rehabilitate
    repair

مترادف ها

repair (فعل)
جبران کردن، عازم شدن، مرمت کردن، تعمیر کردن، دوباره دایر کردن

mend (فعل)
درست کردن، بهبودی یافتن، شفاء دادن، رفو کردن، مرمت کردن، تعمیر کردن

do up (فعل)
انجام دادن، شروع بکار کردن، اماده استفاده کردن، لخت شدن، مرمت کردن

furbish up (فعل)
مرمت کردن

پیشنهاد کاربران

بازسازی . . . . . . .
تجدید بنا
میببب بمىلل بن. رنىق رنى