عصبانی کردن، دلسرد کردن، مرعوب کردن، فاقد عصب کردن
terrify(فعل)
وحشت زده کردن، مرعوب کردن
پیشنهاد کاربران
- زهرچشم از کسی یا کسانی گرفتن ؛ با عملی آنها را ترسانیدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . - زهرچشم نشان دادن به کسی ؛ مرعوب کردن او را. ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .