مرزبان، مرزدار
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
ساتراپ
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه مرزبان
معادل ابجد 300
تعداد حروف 6
تلفظ marzbān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [پهلوی: marzipān] ‹مرزوان›
مختصات ( مَ ) ( اِمر. )
آواشناسی marzbAn
... [مشاهده متن کامل]
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد




واژه مرزبان
معادل ابجد 300
تعداد حروف 6
تلفظ marzbān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [پهلوی: marzipān] ‹مرزوان›
مختصات ( مَ ) ( اِمر. )
آواشناسی marzbAn
... [مشاهده متن کامل]
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد




عامل الحدود
کیا، کنارنگ،
حافط ثغر/ثغور
مرزبان ( انگلیسی: Linewatch ) فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر مهیج محصول سال ۲۰۰۸ میلادی با بازی با کوبا گودینگ جونیور و به کارگردانی کوین بری است. این فیلم در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۸ به صورت فیلم ویدئویی در ایالات متحده منتشر شد.
... [مشاهده متن کامل]
مایکل دیکسون نگهبان مرزی می باشد که در مرز آمریکا - مکزیک خدمت می کند. او زندگی روان و خوبی دارد و همچنین دارای یک همسر و فرزندی ۵ ساله می باشد. اما بزودی مشخص می شود که او گذشته ای فجیع داشته و حالا رازهای گذشته اش تبدیل به خطری بزرگ برای او شده اند …
• کوبا گودینگ جونیور در نقش مایکل دیکسون
• عمری هاردویک
• ایوان راس
• دین نوریس
• Malieek Straughter
• شارون لیل
• عمر پاز تروژیلو
• کریس براونینگ
• ویلیام استرچی
• فرانسیسکو فرناندز
• جیمی رومرو
• برایان لین
• دن بورکارت
• جاش جی. کوفمن

... [مشاهده متن کامل]
مایکل دیکسون نگهبان مرزی می باشد که در مرز آمریکا - مکزیک خدمت می کند. او زندگی روان و خوبی دارد و همچنین دارای یک همسر و فرزندی ۵ ساله می باشد. اما بزودی مشخص می شود که او گذشته ای فجیع داشته و حالا رازهای گذشته اش تبدیل به خطری بزرگ برای او شده اند …
• کوبا گودینگ جونیور در نقش مایکل دیکسون
• عمری هاردویک
• ایوان راس
• دین نوریس
• شارون لیل
• عمر پاز تروژیلو
• کریس براونینگ
• ویلیام استرچی
• فرانسیسکو فرناندز
• جیمی رومرو
• برایان لین
• دن بورکارت
• جاش جی. کوفمن

خداوند مرز. [ خ ُ وَ دِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزدار. مرزبان. سرحددار. سنوردار :
تو گفتیم باشی خداوند مرز
که این مرز را از تو دیدیم ارز.
فردوسی.
تو گفتیم باشی خداوند مرز
که این مرز را از تو دیدیم ارز.
فردوسی.
ولایت دار. [ وَ / وِ ی َ ] ( نف مرکب ) ولایت دارنده . امیر ولایت . مرزبان . ( حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ) : دیلمان و همه ٔ بزرگان درگاه و ولایت داران او. . . ( تاریخ بیهقی ) .
صاحب الحد. [ ح ِبُل ْ ح َدد ] ( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) مرزبان. مرزدار.
صاحب درب. [ ح ِ دَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) ظاهراً بمعنی مرزبان حاکم و یا رئیس باشد : و به نزدیک قشمیر رسیدند، چنگی بن سمهی که صاحب درب قشمیر بود به خدمت پیوست چو دانست که با افراط بأس و هیبت شمشیر او جز اسلام و استسلام چاره نیست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 409 ) .
کیا. . سرحددار. . .
صاحب طرف. [ ح ِ طَ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) مرزبان. سرحددار. کنارنگ : و مرزبان صاحب طرفان را خوانده اند. . . ( مجمل التواریخ و القصص ) . و هنگام حرکت جماعتی از صاحب طرفان که بر سبیل نوا موقوف بودند. ( جهانگشای جوینی ) .
سرحددار، مرابط، مرزدار، کیا
مرزبان: در پهلوی مرزپان marzpān بوده است.
( ( جهان آفرین تا جهان آفرید
چنو مرزبانی نیامد پدید ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 223. )
( ( جهان آفرین تا جهان آفرید
چنو مرزبانی نیامد پدید ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 223. )
کیا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)