مرز

/marz/

    frontier
    border
    demarcation
    boundary
    compass
    confines
    divide
    division
    edge
    end
    limit
    anus
    borderland
    bound
    demarkation
    edging
    march
    outpost
    pale
    periphery
    rand
    terminus
    verge
    [ext.] land

فارسی به انگلیسی

مرز باریک
hairline

مرز بندی کردن
circumscribe, delimit, ridge

مرز بین دو چیز
gray

مرز در زمین کشاورزی
ridge

مرز رویش درخت
timberline, tree line

مرز مبهم
gray

مرز مو
hairline

مرز میان دو ناحیه
frontier

مرز میان دو کشور
frontier

مرز نامشخص بین دو چیز
borderland

مرز ورودی
port of entry

مترادف ها

border (اسم)
حد، مرز، سرحد، سامان، حاشیه، لبه، خط مرزی، کناره، خط سرحدی

bound (اسم)
حد، مرز، سرحد، خیز، کران، جست و خیز

abutment (اسم)
مجاورت، زمین همسایه، کنار، زمین سرحدی، طرف، زمین مجاور، حد، نیم پایه، پایه جناحی، مرز، بست دیوار، نزدیکی، اتصال، پشتیبان، سرحد، خرپا، سامان، پشت بند دیوار

abuttals (اسم)
زمین همسایه، زمین سرحدی، زمین مجاور، مرز

edge (اسم)
کنار، مرز، سر، تیزی، لبه، کناره، ضلع، نبش

brink (اسم)
کنار، مرز، لب، حاشیه، طره

boundary (اسم)
مرز، سرحد، خط سرحدی، کرانه

frontier (اسم)
مرز، سرحد، خط سرحدی، خط فاصل، صف جلو لشکر

mark (اسم)
حد، مرز، نقطه، هدف، نشان، نشانه، درجه، خط، پایه، مارک، داغ، علامت، نمره، علامت مخصوص، خط شروع مسابقه، علامت سلاح، چوب خط، مدل مخصوص

precinct (اسم)
حد، مرز، حوزه، حدود، محوطه، بخش

balk (اسم)
مرز، مانع، زمین شخم نشده، مایهء لغزش، امتناع، روگردانی، محظور

rubicon (اسم)
مرز، خط مرزی، رودی در شمال ایتالیا، حد معین

bourn (اسم)
مرز، سرحد، هدف، قلمرو

bourne (اسم)
مرز، سرحد، هدف، قلمرو

outskirt (اسم)
مرز، حاشیه، حومه، حوالی

ridge (اسم)
مرز، نوک، لبه، بر امدگی، سلسله، سلسله کوه، خط الراس

purlieus (اسم)
مرز، دیدار گان، مکان جا

rand (اسم)
کنار، مرز، نوار، حاشیه، لبه، برامدگی لبه طبقات سنگ، تسمهء اهنی، تکه دراز گوشت

selvage (اسم)
مرز، حاشیه، لبه، گرد بافت

selvedge (اسم)
مرز، حاشیه، لبه، گرد بافت

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مرزمرزمرزمرزمرز
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مرزمرزمرزمرز
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
مرزمرزمرزمرز
مُرز =گزند . مرزیدن گزند رساندن است و آمرزیدن بخشیدن است از ایرا موش و مار و اینگونه جانوران زیانزسان را مرزه گویند
مُرز= پند کون /چنبر سوراخ کون
مرز = منطقه حاشیه شهری و مرزی به چم بومی و منطقه ای است
هَور . گِنده.
مرز نام فیلمی به کارگردانی جمشید حیدری و نویسندگی سیروس الوند است. این فیلم محصول کشور ایران محصول سال ۱۳۶۰ است. این سینمایی، اولین فیلم سینمای دفاع مقدس ایران محسوب می شود.
اهالی یک روستای مرزی در برابر هجوم ارتش دشمن مقاومت کرده و با کمک یک استوار اخراجی ارتش به نام مختار آموزش نظامی می بینند. آن ها سرانجام با رهبری مختار بر ارتش دشمن پیروز می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

«مرز» نخستین فیلم داستانی و بلند سینمایی بود که دربارهٔ جنگ عراق با ایران ساخته شد و روی پرده آمد. فیلم، با مایه های عاطفی، پا را از حد شعارهای معمول دربارهٔ جنگ، فراتر نمی گذارد. یک ایراد اساسی فیلم، جدا از انبوه ضعف های فرعی اش، توجه فراوان به فردگرایی و قهرمان پردازی، و بی توجهی به نیروی مردم است. می بینیم که مرد بالای تپه به عنوان یک قهرمان، باید حتماً از آن بالا قدم رنجه فرماید و مردم را نجات دهد. بدون او، مردم هیچ اند!

مرز
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مرز_(فیلم_۱۳۶۰)
اولکا
مرز - سرحد
ریشه هندو اروپائی مرز مرگ merg که در اوستا مرز Marza یا مرز و در سانسکریت ماریادین maryādin یا مرزنشینان و در لاتین مارگو margo که برگشت مرز در انگلیسی مارک mark یا علامت، مارجین margin یا حاشیه و کشور دانمارک Denmark یا محدوده اقواو دین Dane.
...
[مشاهده متن کامل]

بدو گفت تا مرز ایرانیان
نگهدار و مگشای بند از میان. - فردوسی

مُرز = مقعد
مرز یک واژه ی پارسی است.
آشکار است که در کشورهای بسامان، بخش عمده و معینی از درآمد مالیاتی و گمرک به مرزنشینان و مرزبانان اختصاص می یابد. فلسفه وجودی گمرک و نظام مالیاتی هر کشور، چنین است و مرزنشینان در اعطای تسهیلات چون خانه های ارزانمایه و سازمان یافته، نهادهای آموزشی، درمانی، تفریحی دارای اولویتند. مرزهای زیبا و آباد، چهره هر کشوری را زیبا و آباد نشان می دهند
...
[مشاهده متن کامل]

اما در کشورهای دچار سوءمدیریت، تراکم زیاد در مراکز و کم توجهی به مناطق مرزی به چشم می خورد. مرزنشینان، سازمان یافته نیستند و پراکنده دیده می شوند، حتی به زحمت، آب و غذا می یابند. به آنها مهارت چندانی آموخته نمی شود و چنان تنگدستند که بجای کمک به نظام گمرک و تولید داخلی، به قاچاق روی می آورند. طبیعتا از رهبران معظم له و سیاستمداران خودکامه، نفرت بیشتری در مناطق مرزی به چشم می خورد و چون کمتر کسی برای آنها هورا می کشد، رهبران بی کفایت و دهان بین نیز مایل به دیدار نزدیک از مرزها نیستند و دشمنان دور و نزدیک ( که با طمع به داشته های همسایه بیمار خود چشم می دوزند ) همچنان به تعصب و تفرقه در میان مرزنشینان دامن می زنند و دارای قدرت نفوذ بالایی هستند. به نظر نمی رسد چنین کشوری، خانه امن و همیشه آباد اهالی خود باشد و احتمالا تا مدت نامعین، آبستن حرامزاده های بیشتر و رویدادهایی یحتمل ناگوارتر از امروز خود خواهد بود مگر آن که تا فرصتی باقی مانده است، به یک اراده پولادین برسد تا شاید موفق به تغییر سرنوشت تلخ خود باشد

نامی است بر چند قریه از استان پنچشیر
مرز =نشان دهنده وسط دو کشور را نشان میدهد
الکا
Two armed men were caught trying to cross the frontier at night
دو مرد مسلح در حالی که سعی داشتند از مرز عبور کنند دستگیر شدند
مرز جغرافیایی :آنچه باعث مشخص شدن محدوده هر کشور است.

کران
معادل حریم در زبان عربی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)