مردانگی

/mardAnegi/

    manhood
    manliness
    masculinity
    virility
    courage
    generosity

مترادف ها

sportsmanship (اسم)
ورزشکاری، مردانگی، پاک بینی، ورزش دوستی

bravery (اسم)
خیره سری، سر زندگی، شجاعت، دلیری، مردانگی، سلحشوری، جلوه

manhood (اسم)
شجاعت، مردانگی، مردی، رجولیت، ادمیته

valiancy (اسم)
شجاعت، مردانگی، دلاوری، بهادری

پیشنهاد کاربران

برخی از روی تعصبات فمنیستی زبان فارسی را جنسیت زده می نامند، و در حالی که هیچ دانش زبان شناسانه ی ندارند به گویشور امر و نهی می کنند.
واژگان مردم، نامردی، مردانگی و . . . از روی مرد ساخته نشدند، بلکه با آن همریشه هستند. واژه ی مرد از ریشه ای هندواروپایی ( و آریایی ) ساخته شده که همریشه با مردن و به معنی میرا و فانی هست، و در ابتدا به معنی انسان بوده، بعد ها فقط برای انسان مذکر به کار رفته. در مقابل، زن همریشه با زایش و زندگی و جان است.
...
[مشاهده متن کامل]

در انگلیسی هم واژه ی man برای دو معنی انسان و انسان مذکر به کار می رود.
بنابراین می توان گفت مردانگی: انسانیت، مردم: انسان ها

رجولیت. [ رُلی ی َ ] ( ع اِمص ) رُجولیة. مردی. مرد بودن. ( از منتخب اللغات ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و درمذهب رجولیت چگونه رخصت یافتی. ( جهانگشای جوینی ) .
میزنم لاف از رجولیت ز بیشرمی ولیک
نفس خود را کرده فاجر چون زن هندی منم.
...
[مشاهده متن کامل]

سعدی.
- آلت رجولیت ؛ نره. ( ناظم الاطباء ) .
|| مردی و مردانگی. ( ناظم الاطباء ) : به مردی و شجاعت مذکور و به رجولیت و مبارزت معروف. ( تاریخ اعثم کوفی ص 77 ) . رجوع به رجولیة شود.
رجولیة. [ رَ لی ی َ ] ( ع اِمص ) رُجولیة. مردی. ( ناظم الاطباء ) . اسم است از رَجُل. ( از اقرب الموارد ) . || مردانگی و مردی. ( ناظم الاطباء ) .
رجولیة. [ رُ لی ی َ ] ( ع اِمص ) اسم است از رَجُل. ( از اقرب الموارد ) . مردی. ( غیاث اللغات ) ( از منتخب اللغات ) ( از صراح اللغة ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || مردانگی و مردی. ( ناظم الاطباء ) .

مردانگی: دلیری، شجاعت، مردی، دلاوری
( ( چو مردانگی آید از رهزنان
چه مردان لشگر چه خیل زنان ) )
یعنی: در زمانی که دزدان می توانند دلاوری کنند، سپاهیان و لشگریان و پاسبانان، با زنان که جنگاوری نتوانند، چه فرقی می کنند؟
مروت
مردانگی و زنانگی صفت نیستند! و مردانگی صفت برتر نیست!
شجاعت، جسور، گذشت، قدرت طلب که تضاد آن واژه زنانگی که با لطافت، ظرافت، صبور و عاطفه زیاد به کار برد
این واژه معانی متعددی دارد که قابل قبول، احترام و پذیرش است اما معانی دلیری و شجاعت و امثالهم می بایست از لیست معانی این واژه حذف گردد. اختصاص این معانی به واژه هایی چون مردانه، مردانگی و همانند آن نوعی
...
[مشاهده متن کامل]
تبعیض جنسیتی است. این تبعیض آن گاه قوت می گیرد که مقابل این واژه ها متضاد زنانه و زنانگی نگاشته می شود وبه طور پنهان و غیرمستقیم این حس را به خواننده القا می کند که این صفات مختص مردان است. خواهشمند است نسبت به حذف این معانی اقدام نمایید.

بهمردی