مرخصی

/moraxxasi/

    furlough
    leave
    leave of absence
    vacation
    liberty

فارسی به انگلیسی

مرخصی استعلاجی
sick leave

مرخصی با استفاده از حقوق
leave with pay

مرخصی با حقوق
leave with pay, leave with pay

مرخصی بابت ناخوشی
sick leave

مرخصی بی حقوق
leave without pay

مرخصی دادن
furlough

مرخصی رفتن
vacation

مرخصی شش ماهه با تمام حقوق
sabbatical leave

مرخصی شش ماهه با نصف حقوق
sabbatical leave

مرخصی نامه
pass

مرخصی یک ساله با تمام حقوق
sabbatical leave

مرخصی یک ساله با نصف حقوق
sabbatical leave

مترادف ها

leave (اسم)
رخصت، اجازه، مرخصی، اذن

permission (اسم)
رخصت، اجازه، دستور، پروانه، ترخیص، مرخصی، اذن

dismissal (اسم)
اخراج، عزل، برکناری، مرخصی

vacation (اسم)
اسودگی، تعطیل، مرخصی، بی کاری

vacations (اسم)
مرخصی

پیشنهاد کاربران

مرخصی: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آپریس āpris ( سغدی )
میخای مرخصی بری؟
Do you want to go on vacation
دیروز مرخصی رفته بودی؟
Did you go on vacation yesterday
حواستون باشه VACATION میشه مرخصی، تعطیلات اما VOCATION میشه شغل ، حرفه
مرخصی گرفتن هم میشه TAKE OFF
کاررَهایی، کاربَستگی
Dismissal
آزاد شدن
paid leave
مرخصی با حقوق
طعطیلی
دیگه چرا
اینقدر
اینور
جایگزینش واژه ایرانی اجازه است :
مرخصی گرفتم : اجازه گرفتم
ترخیص کالا : اجازه کالا
و
مرخص شدم : رفتم
کی مرخص میشین :کی تعطیل میشین
""" تعطیل واژه ای ایرانی است """

Leave
روزی بدون انجام کار
طلب استراحت کردن
آسودگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)