گام
نمونه
تا گام پنج پیش رفتم🇮🇷
تا مرحله پنج پیش رفتم🇸🇦
( مرحلة ) مرحلة. [ م َ ح َ ل َ ] ( ع اِ ) فرودآمدنگاه. ( منتهی الارب ) . منزلگاه. ( دستور الاخوان ) ( غیاث اللغات ) . منزل. مرحل. ( مهذب الاسماء ) . منزل بین دو منزل. ( از متن اللغة ) . || منزلی که از آنجا بار می بندندو حرکت می کنند. ( از متن اللغة ) . کوچگاه. ( غیاث اللغات ) . || مسافتی که مسافر در طول یک روز می پیماید. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) . شش فرسخ و دو ثلث فرسخ است در زمین هموار. ( دمشقی یادداشت مؤلف ) . مقدار مسافت چهار فرسنگ. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) . ج ، مراحل. || جای رخت و اسباب . ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
مرحلة. [ م ُ رَح ْ ح َ ل َ ] ( ع ص ) شتری که بر آن پالان نهاده باشند . ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) . || شتری که او را فرود آورده باشند . ( متن اللغة ) .
مرحله. [ م َ ح َ ل َ ] ( ع اِ ) منزل. فرودآمدنگاه بین راه. جای باش. کوچگه. کوچگاه. جای فرودآمدن. ج ، مراحل : قدری چوب صندل با خود آورد چون به مرحله بازرگانان رسید و او را بدید. ( سندبادنامه ص 300 ) . مرحله طالبان سرای کون و فساد. . . ( سندبادنامه ص 2 ) . چون فایق یک دو مرحله بر آن راه رفت تاش پشیمان شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 45 ) . از سر هر مرحله که او رحلت می کرد ارسلان جاذب فرو می آمد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 264 ) .
من که در این منزلشان مانده ام
مرحله ای پیشترک رانده ام.
منبع. لغت نامه دهخدا
وهله
گام
پروسه
مرحلهء دوم :" رَوَندِ دُوُّم ".
" روند ": مرحله
برنمود
گامک
"سبع سماوات طباقاً"
ای هفت مرحله برای تربیت وتعالی انسان را هست وباید طی شود طبقة پی طبقه بلا فاصل.
بعد از یادگرفتن ادب میرویم به آسمان بعدی واونجا قوانین وشرایط خودش دارد وبا این آسمان
تفاوتی بی نهایت دارد وغیر قابل قیاس وتصوّر ودرک!
... [مشاهده متن کامل]
تا عظمت "الله" را مرحله به مرحله درک وفهم کنیم وبهره بی نهایت از این عظمت بهره ببریم
ما در مرحله نخست هستیم. و با مراحل بعدهیچ شباهتی وجود ندارد.
آمادة باش برای مراحل بعدی وإلّا ( مگر ) در جهنم مرحله نخست باقی بمانید.
فاز تلفظ اشتباه کلمه Phase و با Fuzz اشتباه نگیر.
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پِیگام 🇮🇷
دیگر واژگان همتا: پِیگامه، گام، گامه، خان
معنی مرحله ( فاصلهی بین دو منزل که مسافر طی می کرداست
یا، قسمت می شود
قسمت
مرحله ( Level ) : [اصطلاح بازی کامپیوتری] به هر بخش مستقل یک بازی با محیط و آیتم های مختلف را گویند. البته Level معانی بسیاری در بازی دارد؛ ممکن است به درجه شخصیت و یا درجه سختی بازی نیز این اصطلاح را بکار ببرند.
برابر پارسی مراحل میشود ، خان ها ،
خان که در شاهنامه هست به چم و ماناک مرحله با خان در زبان مغولی نا همسان و متفاوت است
پی گام = پیگام= مرحله
پارسی مرحله میشه خان مانند خان یکم خان دوم در شاهنامه
فاز. پله. مرحله. رده
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
ماوه mãve ( کردی )
نیژَنگ nižang ( پهلوی. : نیسَنگ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)