مرتع

/marta~/

    meadow
    pasture
    lea
    range

مترادف ها

grassland (اسم)
مرغزار، مرتع، چمن زار

cattle run (اسم)
مرتع

pasturage (اسم)
مرتع، چراگاه، گیاه و علق قصیل، چریدن در

pastureland (اسم)
مرتع

lea (اسم)
مرتع، چمن زار، علفزار، جلگه سبز، واحد اندازه طول نخ و ریسمان

lease (اسم)
مرتع، کرایه، اجاره، اجاره نامه، اجاره دهی

پیشنهاد کاربران

مرتع: [اصطلاح دامپروری] مرتع زمینی است که حداقل مدتی ازسال پوششی ازگیاهان خودرویادست کاشت باشد وعرفا"نیز، مرتع شناخته شود.
مرتع از ریشه ی رتع می باشد و کلمه ( رتع ) به معنای آزادانه چریدن حیوان و آزادانه گردش کردن و میوه خوردن انسان است .
در پهلوی " واستر ، راغ " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .