مرتجع

/mortaje~/

    reactionary
    tory

مترادف ها

reactionary (اسم)
مرتجع، ادم مرتجع

reactionist (اسم)
مرتجع

reactionary (صفت)
استبدادی، مرتجع، ارتجاعی، واکشنی

elastic (صفت)
فنری، کشسان، قابل ارتجاع، کش دار، مرتجع، سبک روح

پیشنهاد کاربران

جناب papion پیروی از دینی که تعالیم آن جز انسانیت نیست، به معنای ارتجاع نیست! امام خمینی با فساد، با طاغوت و ظلم ِ ظالم به مردم و به کمک خود مردم، انقلاب کرد و ایدئولوژی امام که اسلام بود، توسط خود مردم پذیرفته شد!من از شما میپرسم که ۱۷ رکعت نماز و انجام روزه و کمک به ایتام و زکات و مقابله با فساد و دوری از شهوات، اگر به معنی �ارتجاع� است، پس زنا و ظلم و دروغ، حیله و رشوه و . . . هزار فساد دیگر که به قول شما �برنگشتن به گذشته� هست، به چه معناست؟
...
[مشاهده متن کامل]

ضمن اینکه اگر انقلاب اسلامی، نمونه ارتجاع بود، پس این پیشرفت هایی که در عرصه علم و فناوری در چهل سال گذشته رخ داده، به چه دلیل هست؟ تاکید میکنم که اسلام ما تدین سیاسی است، نه تامین منافع صرفاً فردی و خدا ما رو از جهل و تعصب حفظ کنه.

نمونه بارز امام خمینی میباشد که خواهان برگشت به قوانین 1400 بود . . .
ضدیت با پیشرفت در زندگی رفاه و آسایش و خواهان سختی در زندگی
سخن امام خمینی اول انقلاب که فرمود
بلی مامرتجع هستیم. !
شما روشن فکرهامیخواهید.
ما به هزاروچهارصدسال قبل برنگردیم. !
مامرتجع هستیم. !
ریتارد - مقاوم دربرابر یادگیری
عقبمونده
ناتوان از جلو رفتن
بازماندگی - مردودی
به کسی می گویند که روش خصمانه ای با ترقی، نویی، و پیشرفت داشته باشد و برای حفظ یا دوباره زنده کردن نظام فرسوده یا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نماید
متصلب
شب زده