مراقبت

/morAqebat/

    attention
    care
    guard
    lookout
    vigilance
    watch
    supervision
    control
    [lit.] contemplation
    jealousy

فارسی به انگلیسی

مراقبت در امتحان کتبی
invigilation

مراقبت در روز
day care

مراقبت نشده
uncared-for

مراقبت های بعدی
after-care

مراقبت های ویژه
intensive care

مراقبت کردن
care, police, proctor, watchdog

مراقبت کردن در امتحانات
invigilate

مترادف ها

attention (اسم)
دقت، توجه، رسیدگی، مراقبت، حواس، خبردار، ادب و نزاکت، حاضرباش

care (اسم)
توجه، غم، بیم، مواظبت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، مراقبت، پروا، دلواپسی غم

contemplation (اسم)
تامل، مراقبت، غور، تفکر، تعمق، خلسه

tendance (اسم)
توجه، مواظبت، حضور، پرستاری، مراقبت

vigilance (اسم)
چالاکی، مواظبت، مراقبت، احتیاط، بیخوابی، شب زنده داری، امادگی، گوش بزنگی، کشیک

meditation (اسم)
اندیشه، خیال، مراقبت، تفکر، تعمق، عبادت

surveillance (اسم)
مراقبت، نظارت، مبصری

watch (اسم)
مراقبت، ساعت، پاس، پاسداری، کشیک، دیدبان، مدت کشیک، ساعت جیبی و مچی

guarding (اسم)
مراقبت، محافظت

watchfulness (اسم)
دقیق، مراقبت، هشیاری، پاسداری

observation (اسم)
نظر، مراقبت، ملاحظه، رعایت، مشاهده، تماشا، رصد کردن، قوه مشاهده

concentration (اسم)
مراقبت، تغلیظ، جمع شدگی

look-out (اسم)
مراقبت، دیدگاه، دید، دیده بان، چشم انداز، دور نما، نظریه، عمل پاییدن

پیشنهاد کاربران

هوداری
برابر های "پاییدن، نگاه داشتن، نگهبانی" برابر های خوبی برای این واژه هستند.
ولی شاید بهتر باشد واژه ای کوتاه تر داشته باشیم:
در اوستایی واژه ای به نام "هرَخش" با گویش "hraxsh" به شیوه ای که "ه" هیچ جنبشی ندارد بوده است و برابر "نگهبانی، مراقبت" بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بسیاری از واژگانی که اینگونه بودند و می خواستند از اوستایی به زبان پهلوی بروند، "ه" نخستشان برداشته میشد.
پس در اینجا هم "ه" را بر می داریم تا بشود "رَخش" و از آن می توان بن واژه "رخشیدن" را ساخت برابر "مراقب کردن، مواظبت کردن"
پس به جای "مراقبت" می توان گفت "رَخشِش". ( که شاید بیهوده باشد! )
بدرود!

پریستاری به جای مراقبت چطوره؟
کلمه ( مراقبت ) به معنای ( محافظت ) است و گویا این کلمه از ماده ( رقبه ) ( برده _ گردن ) گرفته شده با این عنایت که مردم هر یک حافظ رقاب بردگان خود بودند و یا از اینجا گرفته شده که رقیب در محافظت آنچه که
...
[مشاهده متن کامل]
مراقبش می کند همواره رقبه ( گردن ) خود را می کشد، تا وضع آن را زیر نظر داشته باشد به این مناسبت محافظت را مراقبت خوانده اند، البته ( رقوب ) به معنای مطلق ( حفظ ) نیست بلکه تنها آن محافظت از حرکات و سکنات شخص محفوظ و مرقوب را مراقبت می گویند که به منظور اصلاح موارد خلل و فساد آن باشد و یا به این منظور باشد که حرکات و سکنات آنرا ضبط کنند. ( تفسیر المیزان )

مراقبت: نگه داری
معنی مراقبت : نگه داری
هوای خود یا کسی را داشتن
نمونه ها:
ـ می توانی هوای این بچه را داشته باشی تا من برگردم؟
ـ برو جلو، نترس! من هوایت را دارم.
ـ هوای خودت را داشته باش!
نگهداری . نگهبانی . پاسداری . مواظبت . محافظت .
نگهداری ، بخشش
پاس - پاسبانی ( پهلوی ) دیدهبانی
مراقبت ( Surveillance ) : [ اصطلاح پزشکی ] یعنی جمع آوری منظم و مستمر، پردازش، تجزیه و تحلیل و تفسیر داده های یک پدیده بهداشتی با اهدافی چون ریشه کنی بیماری – حذف بیماری – کنترل بیماری
پرستاری
نگهداری
هجا کردن مراقبت

زیر چشم داشتن
�مراقبت� ( �مراقبت کردن� ) در پارسی به درازنای تاریخ، آرش های گوناگون و تا اندازه ای ناروشن یافته است؛ یکی از آن ها با اندک چشم پوشی، همتراز �نگهبانی� است که کاربرد آن در جمله گاه با دشواری هایی روبروست؛ بجای �مراقبت کردن� در این آرش ویژه، �زیر چشم داشتن� را پیشنهاد می کنم.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از پیوند زیر:
https://www. parsi. wiki/fa/wiki/topicdetail/860ae5089bb14bde91b2ccf9f5fe09c3

حالت تفکر و تامل عارفانه
we can say attention
پاسداری
پاییدن
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
پَوابpavãb ( اوستایی: پَواو )
مِنائیس menãis ( اوستایی: مِنائیچا )
دَتَران datarãn ( اوستایی: دَدَران )
زَئِم zaem ( اوستایی: زَئِمَن )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)