دیده بان. . . . نگهبان. . . . . .
حمید رضا مشایخی - اصفهان
حفظ نگهداری ʕ•̫͡•ʔ❤ʕ•̫͡•ʔ
نگهداری یا حفظ •ू ( ᵒ̴̶̷ωᵒ̴̶̷*•ू ) ) ੭ु⁾ʕ͙•̫͑͡•ʔͦʕͮ•̫ͤ͡•ʔ͙ʕ͙•̫͑͡•ʔͦʕͮ•̫ͤ͡•ʔ͙ʕ͙•̫͑͡•ʔͦʕͮ•̫ͤ͡•ʔ͙ ( ฅ’ω’ฅ ) ♥حرف اکانه ای اینو بخاطر اکانه نوشتم کاوایی ها
" سَرکلاس ":مراقب. مبصر.
واژه مراقب
معادل ابجد 343
تعداد حروف 5
تلفظ morāqeb
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی]
مختصات ( مُ قِ ) [ ع . ] ( اِ فا. )
آواشناسی morAqeb
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
پرستار
پایَندِه = مراقب ، نگهبان ، دیده بان
مترادف در زبان لری بختیاری:
وادیار ، وادیاری ، کیشیک ، بِپا، دیڌِبُوݩݩݩن
Proctor
در پارسی " پایشگر " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
پایش = مراقبت
پایندگان ، پایشگران= مراقبین
بپاگر
بپا
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
پَوابَتpavãbat ، پَواباکpavãbãk، پَوابار pavãbãr ( پواب از اوستایی: پَواو= مراقبت + «اَت، آک، آر» )
مِنائیساک menãisãk، مِنائیسار menãisãr، مِنائیسَت menãisat ( منائیس از اوستایی: مِنائیچا= مراقبت + «آک، آر، اَت» )
... [مشاهده متن کامل]
دَتَراناک datarãnãk، دَتَرانار datarãnãr، دَتَرانَت datarãnat ( دَتَران از اوستایی: دَدَران= مراقبت + «آک، آر، اَت» )
زَئِماک zaemãk، زَئِمار zaemãr ، زَئِمَت zaemat ( زَئِم از اوستایی: زَئِمَن= مراقبت + «آک، آر، اَت» )
«ات» پسوند سنسکریت است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)