مراعات

/morA~At/

    observance
    regard
    assistance
    care

فارسی به انگلیسی

مراعات کردن
care, observe

مراعات کننده
observant

مراعات کننده حال دیگران
thoughtful

مترادف ها

assistance (اسم)
کمک، معاونت، مساعدت، معاضدت، دستیاری، رسیدگی، مدد، همدستی، پایمردی، مراعات

consideration (اسم)
توجه، رسیدگی، مراعات، ملاحظه، سنجش

regard (اسم)
توجه، نظر، سلام، مراعات، بابت، ملاحظه، درود، احترام، نگاه، رعایت، باره

observance (اسم)
مراعات، رعایت

heed (اسم)
توجه، مراعات، رعایت، اعتناء

پیشنهاد کاربران

سلیم
مراعات: بهترین معنایی که برایش می دانم رعایت حقوق دیگران ست مانند اینکه در یک بگو مگوی خانوادگی یک نفرمان باید کوتاه بیاییم یعنی رعایت حق طرف چه پدر یا مادر یا خاهر یا برادر باشد بکنیم در درگیری های احتمالی که در بین دیگران برایمان پیش آید هم همینطور.
...
[مشاهده متن کامل]

مراعات: ارج نهادن به راستی و درستی دیگران

پاس= ملاحظه، مراعات= بررسی، دید، نگر، دور اندیشی، پروا، روی کَرد، بانش،
نگاه کردن، نگرش، نگریستن، تخشیدن، اَرجیدن
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده:
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

خاطرداشت. [ طِ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) مراعات. جانبداری. طرفداری. علاقه. میل : بنا بر خاطرداشت گذاشته لشکریان هر بی اعتدالی که می کردند متعرض نمیشد. ( تاریخ گلستانه ) .
در نظر گرفتن فلان چیز یا فلان کار
حواس جمعی و مراقب دیگران بودن ،
و نیز واژه مراعات نظیر نام یکی از ارایه عربی است بمعنی استفاده از از کلمات مرتبط در نثرها و ترانه ها.