مذهبی

/mazhabi/

    religious
    devotional
    divine
    ecclesiastical
    churchgoer
    godly
    sacred
    theological
    religlous

فارسی به انگلیسی

مذهبی افراطی
religiose

مذهبی بودن
religiosity

مذهبی در ظاهر
self-righteous

مذهبی نما
prig, sanctimonious

مترادف ها

religious (صفت)
روحانی، خدا پرست، مذهبی، دین دار

devout (صفت)
عابد، مذهبی، دین دار

pious (صفت)
زاهد، عابد، خدا پرست، مذهبی، دین دار، مقدس، وارسته، متقی

پیشنهاد کاربران

مذهبی. [ م َ هََ ] ( ص نسبی ) متدین. متشرع. مؤمن به مذهب. معتقد به شریعت و مذهبی که دارد. پای پند دستورها و آداب مذهب. متعصب در مذهب و عقیدت خویش. رجوع به مذهب شود. || مربوط به مذهب.
- اشعار مذهبی ؛ اشعاری که درباره مذهب و اولیاء مذهب باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

- سخنرانی مذهبی ؛ نطقی که مربوط به مسائل مذهبی یا تبلیغ مذهب باشد. رجوع به مذهب شود.
منبع. لغت نامه دهخدا

خیلی ها مذهبی هستند؛ أمّابدون خدا!
متوجه شدی؟؟؟
Devout