مذمت

/mazemmat/

    reproach
    slander
    deprecation

فارسی به انگلیسی

مذمت کردن
reprehend

مترادف ها

blame (اسم)
سب، سرزنش، گناه، عتاب، اشتباه، مذمت

reproach (اسم)
سب، ننگ، سرزنش، مذمت، رسوایی، ملامت، طعنه، عیب جویی، توبیخ، سرکوفت

scorn (اسم)
تحقیر، مذمت، بی اعتنایی، حقارت، تمسخر، عار، خردانگاری

disapproval (اسم)
رد، مذمت، بی میلی، عدم تصویب، تقبیح

blaming (اسم)
مذمت

disapprobation (اسم)
رد، سرزنش، مذمت، بی میلی، عدم تصویب، تقبیح

پیشنهاد کاربران

مذمت = سَبُکداشت
لک ها به معنای غیبت کردن ان را به کار میبرن
مِذَمَتَ مَکِه = غیبت میکند
به نظر می رسد که این واژه ریشه پهلوی دارد چنانچه هنوز در گفتار کردی برای غیبت کردن می گویند” مزهمت”
سرزنش کردن
نکوهش