مذاکره

/mozAkere/

    conversation
    discussion
    negotiation
    parley
    talk

فارسی به انگلیسی

مذاکره کردن
bargain, controvert, negotiate, parley, treat

مذاکره کننده
negotiator

مترادف ها

talk (اسم)
حرف، گفتگو، مکالمه، صحبت، مذاکره، سخن

consultation (اسم)
مشورت، رایزنی، مذاکره، مشاوره، همفکری

debate (اسم)
بهی، مباحثه، مناظره، مذاکره، مذاکرات پارلمانی

discussion (اسم)
بهی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل

parley (اسم)
گفتگو، مذاکره، مذاکره درباره صلح موقت، گفتگوی دو نفری

conference (اسم)
گفتگو، محاوره، مذاکره، مشاوره، کنگاش، همرایزنی، مفاوضه

colloquy (اسم)
گفتگو، محاوره، صحبت، مذاکره

negotiation (اسم)
مذاکره

interview (اسم)
مذاکره، مصاحبه کردن، دیدار مصاحبه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
مذاکرهمذاکرهمذاکرهمذاکره
مذاکره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
گفتگو ( دری )
فراشن farāŝan ( پهلوی: fraŝn )
رایزنی، کنکاش، پالوده، گردآیی، نیوشش، همرایی، آوانگاری، همپویی، همگرش، همرسی
به جای "مذاکره" از واژه زیبا پارسی "گفتگو" بِکار ببریم.
بِدرود!
یادگیری ، به خاطر سپردن
قابل مذاکره