مدون

/modavvan/

    collected into a book
    compiled
    codified
    compiler
    framer

فارسی به انگلیسی

مدون سازی
embodiment

مدون کردن
codify

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مدونمدونمدونمدون
متضادش
غیرمدون
نوشته یا نگارش شده توسط کسی
گردآوری شده توسط کسی را گویند
formulated
مُدَوَن یعنی تدوین شده_گرد آوری شده
مقررات مدون جزایی یعنی مقررات تدوین شده ی جزایی
معنی مدون:《گردآوری شده》
مثلا میگن کتابی توسط فلانی مدون شده یعنی فلانی مطالب اون کتاب رو گردآوری کرده ولی نویسنده اون کتاب نبوده!
امیدوارم براتون مفید واقع شده باشه🌹
واژه ای که یکی از عزیزان در مجلس استفاده کردند که اخیرا ترند شده به ضم دال درست بود یا غلط؟
ممنون میشم دوستانی که دستی بر آتش ادبیات دارند روشنگری بفرمایند.
پی در پی وپشت سر هم
گرد آوری شده، ساماندهی شده ، مرتب شده ، بصورت جامع در آمده
پشت سر هم
برنامه ریزی شده
گردآوری شده، جمع شده
( = تدوین شده ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
مَنژوسیک، مَنژوسیت ( مَنژوس از سنسکریت: مَنجوسَ= تدوین + پسوند یاتیکی ( = مفعولی ) «یک، یت» )
سامْویدیک sãmvidik، سامْویدیت sãmvidit ( ساموید از سنسکریت: سامَوِدَ sãmaveda= تدوین + «یک، یت» ) بانداگیک، بانداگیت ( بانداگ از سنسکریت: بْهانداگارَ= تدوین + «یک، یت» )
...
[مشاهده متن کامل]

پسوند «یک» پهلوی و «یت» سنسکریت است

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)