در پارسی میانه: هیخر
در پارسی نو: پیخال
پیشاب و پیخال
دو واژه پارسی هم آغاز
جایگزین خوبی برای ادرار و مدفوع
هُراش / هیخَر = برابر فارسی و با ادبانه ی مدفوع
پیخال
معادل فارسی =
وند اوستایی مت
فرو مثل فرومایه
= متفرو
معنا = هم محتوا با صفتِ خواروپست
ریختانه :مدفوع
در لری بختیاری
گی، ات:گوه، مدفوع
مسته:ادرار
یک لغت تورکی است
Human waste
Animal waste
مَدفوع که به اَن، عن، پِهِن، پشگل، پیخال، تَپاله، تاپاله، غایط، گوه، سُنده، سُندله، عن، سرگین، فضله، ککه و پی پی ( در اصطلاح کودکان ) نیز معروف است، ماده ای است خمیری شکل و نیمه جامد که از مجاری گوارشیِ بدن جانوران و از راه مقعد خارج می شود.
... [مشاهده متن کامل]
عنبر نسارا/نسا : مدفوع الاغ ماده
تپاله : مدفوع گاو
پشگل : مدفوع گوسفند، بز، . . .
یعنی مدفوع
انگلیسی:poop_shit
بر وزن مفعول و یعنی دفع شده
این واژه عربی و اسم مفعول است و پارسی آن اینهاست:
سپام sepâm ( اوستایی: spâma )
چامین câmin ( پارسی دری )
بارپه bârpe ( سغدی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)