واژه ی �مدرک� در زبان فارسی نمایانگر تحولات معنایی و ساختاری این واژه از دوران اوستایی تا فارسی نوین است. در ادامه، به بررسی این تحولات می پردازیم: - - - 1. اوستایی: maṛa - و maṛaṇ - ... [مشاهده متن کامل]
در زبان اوستایی، واژه هایی مانند maṛa - و maṛaṇ - به معنای �شناختن�، �یاد داشتن� یا �گواهی دادن� وجود داشته اند. این ریشه ها در متون اوستایی به کار رفته اند و نشان دهنده ی مفهوم �شناخت� یا �یادآوری� هستند. منابع کتابی: Geldner, Karl. Avesta, the Sacred Books of the Zoroastrians. Stuttgart: 1901–1928. Darmesteter, James. The Zend Avesta, Part I: The Vendidad. London: 1880. - - - 2. پهلوی: marag یا marag - در زبان پهلوی ( فارسی میانه ) ، این ریشه ها به صورت marag یا marag - درآمده اند. این واژه ها به معنای �نشانه�، �علامت� یا �دلیل� به کار می رفته اند و در متون پهلوی یافت می شوند. منابع کتابی: MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. London: 1971. Hintze, Almut. Pahlavi Texts and Their Glossaries. Wiesbaden: 1975. - - - 3. فارسی نوین: �مدرک� در زبان فارسی نوین، واژه ی �مدرک� به معنای �گواه�، �سند� یا �دلیل� استفاده می شود. این تحول معنایی از �شناختن� به �دلیل� یا �سند� نشان دهنده ی دگرگونی های معنایی است که در طول زمان در زبان فارسی رخ داده است. منابع کتابی: Windfuhr, Gernot. Persian Grammar: History and State of Its Study. Wiesbaden: 1979. Lazard, Gilbert. A Grammar of Contemporary Persian. Tehran: 1992. - - -
لری بختیاری ویژال بَلگ:مدرک، سند
مدرک نداشتن: دست به جایی بند بودن یا نبودن.
دانشنامه
سلیم مدرک: نوشته و دریافته ای.
بل الدّارک علمهم فی الاخرة ، مدرک به معنی سند نمی تواند عربی باشد ، ادراک کننده و ادراک شونده ، میم ضمه دارد را در اسم فاعل کسره میگیرد و در اسم مفعول ضمه
مدرک ( انگلیسی: The Evidence ) یک مجموعهٔ تلویزیونی درام آمریکایی است که نخستین بار در ۲۲ مارس ۲۰۰۶ میلادی از شبکهٔ اِی بی سی پخش شد. ماجرای این مجموعهٔ جنایی - پلیسی دربارهٔ یک کارآگاه درمانده و بی کس از دایرهٔ پلیس سانفرانسیسکوست که دربارهٔ قتل همسر خود تحقیق می کند. هر قسمت با صدای یک راوی شروع می شود که مدرکی خاص دربارهٔ ماجراهای همان قسمت را ارائه می کند و آن را همچون قطعه ای از یک پازل، به ببینده معرفی کرده و شرح می دهد. بدین ترتیب، خودِ بیننده نیز درگیر ماجرا و حل آن می شود. ... [مشاهده متن کامل]
دبیزه
گواه، گواهی، پشتوانه برابر های این واژه هستند.
Degree Graduation certificate
کردی سورانی: برّوانامه
در عربی مدرک از درک است و نمی توان از ان بچم سند بهره برد انچه در پارسی در این سالها رواج پیدا کرده و میگویند مدرک باید همان مهرگ و مهره باشد که مانند سیم سربی هست در عربی های قدیم هم گفته اند نام گلی ... [مشاهده متن کامل]
بود که بر ان مهر میکردند که نشان میدهد این نام همان مهرک مثرگ مترگ بوده مهر نیز پیشتر مثر متر بوده و انرا میترا گفتند
نشانگر _ دبیزه
آگاه گر . . آگاه ساز ، . . استوار نامه . .
دکتر کزازی ریشه مدرک را از مدرگ و مدر پهلوی می داند و اعتقاد دارد که این واژه بعدا در زبان پارسی به مُهر بدل شده و از آن از نشانه ها و وسیله ی اثبات پادشاهی بوده است و در ذیل واژه مهر می نویسد : ( ( مُهر در پهلوی مدر mudr بوده است و " مهره " مدرگ mudrag این واژه در زبان تازی نیز کاربرد یافته است و از آن ، واژه هایی چون " ماهر " و "ممهور " ساخته شده است . تاج و تیغ و مهر و تخت نشانه ها و بایسته های پادشاهی اند. ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( بدوداد؛ کو را سزا بود تاج ؛ همان تیغ و مُهر و همان تخت عاج . ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 346. )
درک کننده ، از اسامی خداوند، مثال :متوجه سر و راز درون و بیرون میشود و میفهمد او را ( شخص یا اشیا )