مدرک

/madrak/

    perceptive
    document
    documentation
    evidence
    proof
    record
    voucher
    exhibit

فارسی به انگلیسی

مدرک به ظاهر قاطع
prima facie

مدرک تحصیلی
diploma

مدرک حاکی از ابطال
disproof

مدرک دانشگاهی
degree

مدرک قانونی
instrument

مدرک محمول بر صحت
prima facie

مترادف ها

proof (اسم)
محک، اثبات، نشانه، عیار، برهان، مدرک، ملاک، چرک نویس، گواه، دلیل، مقیاس خلوص الکل

document (اسم)
سند، مدرک، تمسک، دستاویز

evidence (اسم)
سند، گواهی، شهادت، مدرک، سراغ، گواه

lead (اسم)
راهنمایی، سبقت، رهبری، تقدم، سر پوش، مدرک، هدایت، راه آب، سرب، شاقول گلوله، پیش افت

testimony (اسم)
تصدیق، اظهار، گواهی، شهادت، مدرک، دلیل

witness (اسم)
شاهد، گواهی، شهادت، مدرک، گواه

record (اسم)
تاریخچه، یادداشت، سابقه، بایگانی، مدرک، ضبط، نوشته، ثبت، پیشینه، صورت جلسه، صفحه گرامافون، رکورد، صورت مذاکرات، حد نصاب مسابقه

clue (اسم)
راهنما، اثر، نشان، گوی، رشته، گره، کلید، گلوله نخ، مدرک

voucher (اسم)
سند، شاهد، ضامن، هزینه، مدرک، دستاویز، گواه، سند خرج، تضمین کننده

muniment (اسم)
سند، مدرک، وسیله دفاع

comprehended (صفت)
مدرک

percipient (صفت)
مدرک، وابسته به ادراک و بینش

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
ویژال بَلگ:مدرک، سند
مدرک نداشتن: دست به جایی بند بودن یا نبودن.
دانشنامه
سلیم
مدرک: نوشته و دریافته ای.
بل الدّارک علمهم فی الاخرة ، مدرک به معنی سند نمی تواند عربی باشد ، ادراک کننده و ادراک شونده ، میم ضمه دارد را در اسم فاعل کسره میگیرد و در اسم مفعول ضمه
مدرک ( انگلیسی: The Evidence ) یک مجموعهٔ تلویزیونی درام آمریکایی است که نخستین بار در ۲۲ مارس ۲۰۰۶ میلادی از شبکهٔ اِی بی سی پخش شد.
ماجرای این مجموعهٔ جنایی - پلیسی دربارهٔ یک کارآگاه درمانده و بی کس از دایرهٔ پلیس سانفرانسیسکوست که دربارهٔ قتل همسر خود تحقیق می کند. هر قسمت با صدای یک راوی شروع می شود که مدرکی خاص دربارهٔ ماجراهای همان قسمت را ارائه می کند و آن را همچون قطعه ای از یک پازل، به ببینده معرفی کرده و شرح می دهد. بدین ترتیب، خودِ بیننده نیز درگیر ماجرا و حل آن می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مدرک
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مدرک_(مجموعه_تلویزیونی)
دبیزه
گواه، گواهی، پشتوانه برابر های این واژه هستند.
Degree
Graduation certificate
کردی سورانی: برّوانامه
در عربی مدرک از درک است و نمی توان از ان بچم سند بهره برد انچه در پارسی در این سالها رواج پیدا کرده و میگویند مدرک باید همان مهرگ و مهره باشد که مانند سیم سربی هست در عربی های قدیم هم گفته اند نام گلی
...
[مشاهده متن کامل]
بود که بر ان مهر میکردند که نشان میدهد این نام همان مهرک مثرگ مترگ بوده مهر نیز پیشتر مثر متر بوده و انرا میترا گفتند

نشانگر _ دبیزه
آگاه گر . . آگاه ساز ، . . استوار نامه . .
دکتر کزازی ریشه مدرک را از مدرگ و مدر پهلوی می داند و اعتقاد دارد که این واژه بعدا در زبان پارسی به مُهر بدل شده و از آن از نشانه ها و وسیله ی اثبات پادشاهی بوده است و در ذیل واژه مهر می نویسد : ( ( مُهر در پهلوی مدر mudr بوده است و " مهره " مدرگ mudrag این واژه در زبان تازی نیز کاربرد یافته است و از آن ، واژه هایی چون " ماهر " و "ممهور " ساخته شده است . تاج و تیغ و مهر و تخت نشانه ها و بایسته های پادشاهی اند. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( بدوداد؛ کو را سزا بود تاج ؛
همان تیغ و مُهر و همان تخت عاج . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 346. )

درک کننده ، از اسامی خداوند، مثال :متوجه سر و راز درون و بیرون میشود و میفهمد او را ( شخص یا اشیا )
قابل درک کردن
برگه، سند، دیپلم، کارنامه، گواهی نامه
/madrak/گواهی، تصدیق
ادراک کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)