مدال ؛ سخن و تعریفی که این کلمه از خودش بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات برای تکامل پندار ما دارد بدینصورت قابل تحلیل و تبیین می باشد ؛ ذات حرف ( آ ) در میان ساختمان کلمه ی مدال و دیگر کلمات یک ذات تعالی بخش و ایجاد برتری در مفهوم این کلمه را ایجاد می کند. ... [مشاهده متن کامل]
مصدر و بن واژه ی کلیدواژه ی مدال کلمه ی مُد می باشد. از این بن واژه، در روند و جریان ایجاد کلمات از طریق ترکیب و متارکه یا تفریق و رفاقت حروف ، کلمات بسیار زیادی در جایگاه های کاربردی مختلف ایجاد شده است. کلماتی از قبیل ؛ مُد ، ماد ، مود ، مِتُد ، مُدِل ، مدال ، تمدن ، مدینه ، مودینه ، دین ، دانش ، دانایی ، دِنا ، دانه ، دنیا ، دینام ، متانت ، متین ، توانایی ، و. . . فلذا با توجه به یک چنین قوانین ذاتی منطبق بر عالم واقع که خداوند متعال در ایجاد کلمات برای درک و فهم ما در عالم ماده قرار داده است برای تعریف کلمه ی مدال به عنوان یک نشان جهت دادن به یک شخص محقق و دانشمند و فرهیخته و. . . برای حالتی می باشد که شخص صاحب مدال یک مُد و مِتُد برتر را به جامعه ی بشری ارایه داده باشد. به گونه ای که این مُد و مِتُد در جابجایی مرزهای علمی و فرهنگی برای ساختن یک تمدن کاملتر و یک مدینه ی فاضله در جوامع بشری و محیط زیست سالمتر، نقش اثرگذاری را داشته باشد.
مدال. [م ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) سکه مانندی است که به یادگار در واقعه مهمی یا به پاس خدمت شخص بزرگی ساخته می شود و به پاس خدمت کارکنان اداره ای یا کسانی که خدمت برجسته ای برای کشور یا انجمنی انجام داده اند ممکن است مدال داده شود و آن پائین تراز نشان است. ( لغات فرهنگستان ) . نشانی که از طرف دولت یا مؤسسه ای به پاداش کار علمی یا ادبی یا صنعتی یا خدمات خیر یا دلاوری [ یا توفیق در مسابقات ورزشی ] به کسی یا گروهی داده شود. ( فرهنگ فارسی معین ) . نغمه. ( ناظم الاطباء ) . آویزه. نشان. رجوع به نشان شود. ... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
از لغت عربی ( ( مدلة ) ) گرفته شده به معنی ( آویز، گردنبند، قلاده ) که جمع مکسر آن می شود: مدال