مدال

/medAl/

    decoration
    emblem
    medal
    regalia
    badge
    (prize -) medal
    colors

فارسی به انگلیسی

مدال اب طلا دار
gold medal

مدال اول
grand prix

مدال برنز
bronze medal

مدال بزرگ
medallion

مدال به شکل سپر
shield

مدال دادن
decorate

مدال دار
medalist

مدال صلیب
cross

مدال طلا
gold medal

مدال گیر
medalist

مدال نقره
silver medal

مدال ها
insignia

مترادف ها

medal (اسم)
نشان، شکل، مدال، نشانی شبیه سکه

پیشنهاد کاربران

مدال ؛ سخن و تعریفی که این کلمه از خودش بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات برای تکامل پندار ما دارد بدینصورت قابل تحلیل و تبیین می باشد ؛
ذات حرف ( آ ) در میان ساختمان کلمه ی مدال و دیگر کلمات یک ذات تعالی بخش و ایجاد برتری در مفهوم این کلمه را ایجاد می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مصدر و بن واژه ی کلیدواژه ی مدال کلمه ی مُد می باشد.
از این بن واژه، در روند و جریان ایجاد کلمات از طریق ترکیب و متارکه یا تفریق و رفاقت حروف ، کلمات بسیار زیادی در جایگاه های کاربردی مختلف ایجاد شده است.
کلماتی از قبیل ؛ مُد ، ماد ، مود ، مِتُد ، مُدِل ، مدال ، تمدن ، مدینه ، مودینه ، دین ، دانش ، دانایی ، دِنا ، دانه ، دنیا ، دینام ، متانت ، متین ، توانایی ، و. . .
فلذا با توجه به یک چنین قوانین ذاتی منطبق بر عالم واقع که خداوند متعال در ایجاد کلمات برای درک و فهم ما در عالم ماده قرار داده است برای تعریف کلمه ی مدال به عنوان یک نشان جهت دادن به یک شخص محقق و دانشمند و فرهیخته و. . . برای حالتی می باشد که شخص صاحب مدال یک مُد و مِتُد برتر را به جامعه ی بشری ارایه داده باشد.
به گونه ای که این مُد و مِتُد در جابجایی مرزهای علمی و فرهنگی برای ساختن یک تمدن کاملتر و یک مدینه ی فاضله در جوامع بشری و محیط زیست سالمتر، نقش اثرگذاری را داشته باشد.

مدال. [م ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) سکه مانندی است که به یادگار در واقعه مهمی یا به پاس خدمت شخص بزرگی ساخته می شود و به پاس خدمت کارکنان اداره ای یا کسانی که خدمت برجسته ای برای کشور یا انجمنی انجام داده اند ممکن است مدال داده شود و آن پائین تراز نشان است. ( لغات فرهنگستان ) . نشانی که از طرف دولت یا مؤسسه ای به پاداش کار علمی یا ادبی یا صنعتی یا خدمات خیر یا دلاوری [ یا توفیق در مسابقات ورزشی ] به کسی یا گروهی داده شود. ( فرهنگ فارسی معین ) . نغمه. ( ناظم الاطباء ) . آویزه. نشان. رجوع به نشان شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

از لغت عربی ( ( مدلة ) ) گرفته شده به معنی ( آویز، گردنبند، قلاده ) که جمع مکسر آن می شود: مدال
وسام
گردن آویز
نشان
زیور، زینت، اویز
وِسام
یعنی الاغ