مدافع حقوق مردمtribuneمدافع رفتار بخصوصapologistمدافع عقیدهapologistمدافع مذهبapologistمدافع و توجیه رسمی در سخنapology
advocate (اسم)حامی، طرفدار، مدافع، وکیل مدافعdefendant (اسم)مدافع، مدعی علیهlawyer (اسم)مدافع، فقیه، قانون دان، حقوق دان، مشاور حقوقی، شارع، وکیل دادگستریbarrister (اسم)مدافع، وکیل مدافع، وکیل دعاوی، وکیل مشاور
پدافندهواژه مدافعمعادل ابجد 195تعداد حروف 5تلفظ madāfe'ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ مِدفع] [قدیمی]مختصات ( مُ فِ ) [ ع . ] ( اِفا. ) منبع لغت نامه دهخدافرهنگ فارسی عمیدفرهنگ فارسی معینفرهنگ واژه های سرهفرهنگ فارسی هوشیارپشتیبانپاسدار، پشتیبان، حارس، جانبت دار، حافظ، حامی، دفاع کننده، ظهیر، مجیردر پارسی " رانا " برابر نسک لغت فرس اسدی توسی. رانایان = مدافعاندوچرخه سوارDefencerاین واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:وَماک ( وَم = دفع، سنسکریت + پسوند فاعلی اک ) پراسار ( پراس = دفع، سنسکریت + پسوند فاعلی ار ) ویاژاک ( ویاژ= دفع از سنسکریت: ویاس + پسوند فاعلی اک ) ... [مشاهده متن کامل] پیهاک ( پیها از سنسکریت: ویها= دفع + پسوند فاعلی اک ) اوژیسار ( اوژیس از سنسکریت: اوچیس= دفع + پسوند فاعلی ار ) پاناک ( پهلوی )+ عکس و لینک