brute (اسم)حیوان، جانور، مخلوق، ادم بیشعور و کودن یا شهوانیcreature (اسم)جانور، موجود، افریده، مخلوق، سرشتcritter (اسم)مخلوق
مخلوق:هر چیزی به جز خداسلیممخلوق: واژه ای اربی ست و جمع مکسر خلق، برابر با آفریده ها، آفریدگان.مخلوق کلمه ای عربی که اسم مفعول هستآفریده شدهمتضاد خالق اسم فاعلآفرینندهمخلوق یعنی خلق شد آفریده شد از جانب خداوندجمله ای با کلمه ی مخلوقمردممخلوقمخلوق یعنی چهعربیه؟قائم بغیر/بالغیر. [ ءِ م ِ ب ِ غ َ ] ( ص مرکب ) ( اصطلاح فلسفی ) آنکه یا آنچه وجودش بغیر وابسته است. آفریدگان. در مقابل قائم بنفس.مخلوق =خلق، خا لقآفریدهبه وجود آ ورندهآفریده شده از خوده خالق به توسط خوده خالقمخلوق : در پارسی " دهمان " آمده و به معنای آفریده شده و داده خداوند است.عارفی را که به وسیلهٔ شیخ خَلَق پوشد، مخلوق می گویند. نیّت خَلَق نداشتم، زیراچه مخلوق شده میان متعلمان بودن مرا شرم آمدی ( سیرالاولیا )آفریده شدهمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)+ عکس و لینک