مخلوط

/maxlut/

    mixed
    blended
    complex
    mixture
    combination
    mélange
    [adj.] mixed
    [n.] mixture
    intermixture
    admixture
    amalgam
    blend
    cross
    cocktail
    mlange
    mix
    potpourri

فارسی به انگلیسی

مخلوط با سس همراه با قارچ و فلفل سبز
la king

مخلوط درهم و برهم
glop

مخلوط شدن
mingle, mix

مخلوط ناجور
medley

مخلوط نصف شیر و نصف خامه
half-and-half

مخلوط کردن
blend, intermingle, mix

مخلوط کردن ابگونه به طور کامل
slosh

مخلوط کردن با هم
intermix

مخلوط کردنی
miscible

مخلوط کن
blender, mixer

مخلوط کننده
blender

مترادف ها

mix (اسم)
مخلوط، امیزه، اختلاط

blend (اسم)
ترکیب، مخلوط، امیختگی، مخلوطی، امیزه

admixture (اسم)
ترکیب، مخلوط، هم امیزه

mixture (اسم)
ترکیب، مخلوط، امیزش، مخلوطی، امیزه، اختلاط، معجون، اشوره

hash (اسم)
مخلوط، امیزش، خورش، ادم کودن

melange (اسم)
ترکیب، مخلوط، امیختگی، امیزه، اختلاط

composite (اسم)
مخلوط، چیز مرکب، هم گذاره

compost (اسم)
مخلوط، مواد مقوی نباتات

hybrid (اسم)
مخلوط، دو رگه، گیاه پیوندی، جانور دورگه

hodgepodge (اسم)
مخلوط، چیز درهم و برهم، خوراک همه چیز درهم، اش شله قلمکار

mishmash (اسم)
مخلوط، اش شله قلمکار

olio (اسم)
مخلوط، شلوغ، درهم و برهم، چیز درهم ریخته

macedoine (اسم)
مخلوط، اختلاط

blended (صفت)
مخلوط

mixed (صفت)
مخلوط، مختلط، درهم، امیخته، ممزوج، درهم ریخته، ناجنس، قاتی

mingled (صفت)
مخلوط

پیشنهاد کاربران

مخلوط: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
یومیک yumik ( پهلوی )
شیبان ŝibān، خشکار xoŝkār، ترومیده tarumide ( دری )
مخلوط =درهم / قروقاط / قاطی / میخت / میخ ( از در هم آمیختن و بن ماضی آن میخ ( چیزی که دو یا چند چیز را با هم نگه میدارد و مخلوط میکند ) واژه میکس هم نزدیکی با میخ یا میخت دارد
پیچش
آمیغ به چم ترکیب و مخلوط
جمع بگید
درهم عجین
آمیزش
قاطی_ آمیخته
آمیزه
در پارسی " گمیزش " از بن گمیختن
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آسْلیک، آسلیت ( آسل از سنسکریت: آسلِشَ= خلط + پسوند یاتیکی ( = مفعولی ) پهلوی «یک» و سنسکریت «یت» )
نیبادیک، نیبادیت ( نیباد از سنسکریت: نیبانْدهَ = خلط + «یک، یت» )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس