مخدر

/moxadder/

    narcotic
    opiate
    chaste

فارسی به انگلیسی

مخدر قوی
hard drug

مترادف ها

narcotic (صفت)
مسکن، منوم، مخدر، مربوط به مواد مخدر

stupefacient (صفت)
گیج کننده، مخدر، بهت اور، پکر کننده، تخدیر کننده

opiate (صفت)
مخدر، افیون دار، تکسین دهنده

پیشنهاد کاربران

مخدر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
سست کننده ( دری )
فشناک feŝnāk ( سغدی؛ در فرهنگ سغدی - فارسی بدالزمان قریب، واژه ی فشنیک به معنی سست آمده که بی گمان ریشه ی آن فشن است به معنی تخدیر، سست کنندگی و با افزودن پسوند فاعلی پهلوی آک، از آن فشناک ساخته شده است )
خدر را در لغت میتوان به معنی پنهان کننده ، نهانگر به کار بکرد و مواد مخدر را میتوان به عنوان پنهان کننده درد و ناراحتی درونی ( احساسی، روانی ) یا بیرونی ( جسمی، محیطی ) بکار برد.
آرامبخش
کرختزا، کرخت - آور، کرختکننده، روانگردان
نارکوک. . . . . نارخوک. . . . . افیون. . . . . تریاک. . . . . .
کرختار
منگین ، کرخت آور
مخموراور ، وان چیزیست که مدتی پس ازمصرف ایجادحالتی از کمبودیامسمومیت درمصرف کننده بنماید